دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ... هیچ نیا

اعتماد به پزشکان و جامعه پیراپزشکی، اگر‌‌چه با عملکرد یک یا دو نفر نمی‌تواند مورد قضاوت قرار بگیرد، اما فقط تا زمانی که تعداد این یکی دو تا ها آن قدر فراوان نشود که به ادبیات روزمره مردم وارد شود.


- وقتی در اتاق انتظار متوجه می‌شوی که پزشک فوق متخصص گوارش برای قریب به اتفاق بیماران در اولین گام کولونوسکوپی را تجویز کرده آن هم در بیمارستان خصوصی که سهام عمده اش به نام خودش است.


- وقتی در بیمارستان متوجه می‌شوی که پزشک معروف و نامدار و فوق‌تخصص قلب و عروق برای بیماری که سابقه ادم ریه دارد، سرم تجویز کرده است.


- وقتی در اورژانس می بینی که رزیدنت مسئول شیفت، املای انگلیسی نام دارو را بلد نیست و غلط می‌نویسد.


- وقتی باز هم در اورژانس می بینی که پرستار برای گرفتن نمونه خون از شریان مشکل دارد و حاضر هم نیست کوتاه بیاید و کار را به کاردان تر از خودش بسپارد.


- وقتی زیبایی و دکوراسیون اتاق سی سی یو بیشتر مورد توجه است تا راحتی، آرامش، بهداشت و نظافت بیمار


- وقتی متوجه می‌شوی که نامدارترین پزشکان شهر که وقت گرفتن از آن ها‌ برای ویزیت ساده چند ماه وقت می‌برد، کسانی را استخدام می‌کنند که برایشان از پیاده رو‌ها، بیمار باکویی پیدا کند و بیاورد و جلوی چشمت کمیسیون می‌دهند به ازای هر بیمارخارجی.  

و وقتی ... این لیست وقتی‌ها می‌تواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد.

 دشوار نیست ببینیم که پایه‌های این اعتماد تا چه اندازه سست و مخدوش شده است.  پزشکانی که کارشان پل زدن بین علم و سلامت جسمی و روحی افراد است، براحتی مسئولیت های مدنی و حرفه ای و اخلاقی شغل خودشان را زیر پا می‌گذارند و مردم هم اگر‌‌چه ناچارند اکثر اوقات با همه بی‌اعتمادی باز هم به پزشک مراجعه کنند، اما اغلب اوقات از روند تشخیص و درمان رضایت ندارند. مراجعه به پزشکان متعدد برای یک بیماری ساده گواه این ماجراست.


بی اعتمادی به پزشکان، به دکان های دیگری مثل طب سنتی، انرژی درمانی، فرا درمانی و ... رونق می‌دهد که هیچ استاندارد علمی و موقنی در موردشان وجود ندارد. وقتی این پزشکان مدرن در مقابل بی‌مسئولیتی‌های حرفه خودشان این طور پاسخگو هستند وای به حال انواع غیر مدرن آن.

تازه بد نیست همه این‌ها را بگذارید کنار داروهای کمیاب و گران و بی کیفیتی که یا خودشان چینی‌اند یا مواد اولیه‌شان و بگویید پرتقال فروش سلامت مردم این سرزمین کیست؟

 



نظرات 32 + ارسال نظر
کنکوری های رشته تجربی یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 07:19 ب.ظ http://ekonkur.blogfa.com/page/jozve

سلااااااااام
کنکوری هستی؟
هنوز دنبال جزوه کنکوری هستی؟
پس عجله کن !!!
جزوه کنکوری زیست شناسی عمارلو فقط با 9000 تومان
و سایر جزوه های زیست عربی ریاضی فیزیک رشته تجربی
برای خرید به لینک زیر مراجعه کنید و با تخفیف جزوه های خود را تهیه کنید

سلام
نه نیستم

خلیل یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 07:56 ب.ظ http://tarikhroze3.blogsky.com

سلام،

وقتی بی اعتمادی نماد کلی جامعه شود، چه انتظاری غیر از این داریم؟

سال ها پیش برای معاینه گوش از پزشک مشهوری وقت گرفتم. وقتی وارد شدم، دیدم جلو در اتاق ایشان سه - چهار نفری صف کشیده اند. بیماری بیرون آمد و اولین نفر صف رفت داخل و منشی ایشان نفر بعدی را صدا کرد که ته صف بایستد!
نوبت من که شد صدا زد. گفتم من همین جا نشسته ام نیازی به صف نیست. منشی گفت آقای دکتر گفته اند وقت ایشان نباید بخاطر دو متر فاصله هدر شود.
بهتر دیدم که پولم را پس بگیرم و این دکتر متخصص معاینه ام نکند.

سلام
این جو بی اعتمادی را خود پزشکان می توانند بشکنند اگر متوجهش باشند البته
اون موقع هم بهترین کار رو کرده اید

ندنیک یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 09:01 ب.ظ http://blue-sky.persianblog.ir

سلام
به اینها باید روند رو به رشد و قارچی رشته های پزشکی پولی بدون کنکور را هم اضافه کنید

سلام
وای نگو ... ولی نحوه ورود به دانشگاه به نظرم زیاد مهم نیست نحوه خروج از دانشگاه خیلی خیلی مهم تره

محمد ح دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 08:28 ب.ظ http://dustevatan13.persianblog.ir

چون این اتفاقات دوبار برای من رخ داده:
1_وقتی برای زدن آمپول دستم را سوراخ سوراخ کردند و وقتی پدرم عصبانی شد طرف گفت نگهبان است و رئیس درمانگاه به دلیل کمی پرستار او را فرستاده
2_وقتی برای گرفتگی گوشم داروی دکتر اول که از روی توضیح من نوشت جواب نداد و دکتر دومی بعد از توضیح باز هم نگاهی کرد و در سه روز درمان شد.
امروز که پسر یکی از دوستانم به دنیا آمد آن هم از راه سزارین؛ گفتم برای پول چنین کردند!

خوب همه این تجربه ها نشان می دهد که اعتمادی در کار نیست

سعدی سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 10:15 ق.ظ http://rahayane.blogsky.com

همین مساله را من هم با پرسشی در آخرین پست وبلاگم مطرح کرده بودم و چون نظرم را در این باره، آنجا زیر کامنت ندنیک نوشته ام سعی می کنم از تکرار آن حرف ها دوری کنم.
ببینید ما با یک سیستم بهداشتی-درمانی ِ بیمار طرفیم که بعضی پزشکان هم در راستای انحراف کارکرد اصلی آن کار می کنند. آنها فقط اجزائی از این کلیت اند. از دیگر اجزاء آن می توان به فساد در شرکت های بیمه، ناکافی بودن خدمات بیمه ها، مافیای بعضی تولیدکنندگان و وارد کنندگان دارو و لوازم پزشکی و همدستی آنها با مدیریت مراکز دولتی و خصوصی ارائه دهنده ی خدمات مثل بیمارستان ها و مدیران دولتی، ضعف قوانین، کمبود امکانات و دارو، بنیه ی علمی ضعیف دانشگاه ها و ... اشاره کرد.
امروز پزشکی کارکرد اصلی خود را که یاری رساندن به انسان برای مقابله با ضعف و بیماری و مرگ است از دست داده و به یک بیزینس پردرآمد تبدیل شده است. و بیمار و همراهانش وقتی گذرشان به کوی پزشکی می افتد به جای این که احساس کنند در مقابل بیماری و زوال تنها نیستند و با امنیت خاطر توان خود را برای مبارزه با بیماری متمرکز کنند، با انبوهی از مشکلات مواجه می شوند که سیستم بر سراهشان قرار داده و رنج شان را مضاعف می کند. سیستمی که آنها را نه به چشم یک انسان دردمند بلکه به چشم سوژه ی پول درآوردن نگاه می کند.

جدی؟ من مدتی است کم وقت می گذارم اینجا ... نمی دانستم مطلب تو را حتماً خواهم خواند
نگاه تو جامع تراست یعنی کل نگرانه دیدی موضوع را و من با تو موافقم ولی برای درمان باید به همین اشخاص و اجزا هم پرداخت منظورم این است که مسئولیت فرد هم جای خودش را دارد و مهم است

سعدی سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 10:35 ق.ظ http://rahayane.blogsky.com

من بین ارائه ی خدمت صادقانه و سطح بالا به بیماران و برخورد انسانی با آنها و مشکل شان و همزمان رسیدن به یک حد بسیار قابل قبول از رفاه هیچ تعارضی نمی بینم. ولی مطمئنم آن پزشکی که دغدغه ی خاطرش به جای این که ارتقاء سطح دانش و خدمات قابل ارائه اش باشد، فروختن واحدهای آپارتمان ساخته شده و نحوه ی چانه زنی با بنگاه های معاملات ملکی و یا فرستادن مشتری به فلان بیمارستان خصوصی و آزمایشگاه و مرکز سونوگرافی و داروخانه و تجویز داروهای خاص با مارک فلان کارخانه و ... باشد؛ نمی تواند ادعا کند به شرافت حرفه ای اش وفادار بوده است.

نه نمی تواند ولی مساله این است که شرافت حرفه ای چه اهمیتی دارد اینجا ؟؟

منیر سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 11:13 ق.ظ http://dastnam.persianblog.ir/

افسوس اینجاست که توانایی پزشکان ایرانی در تشخیص و درمان بیماری مثال زدنی است . پزشکان ایرانی از سواد و تجربه خیلی خوبی برخورداند . بسیاری از ایرانی های مقیم خارج در صورت امکان ترجیح می دهند همچنان پی گیر درمان در ایران باشن .
امکانات و تجهیزات پزشکی اینجا غوغا میکنه و اینطور که گفته میشه اینجا بیشتر به درد جراحی های حساس میخوره .
پزشکان ایرانی ساکن کلن هم وقت سرخاراندن ندارند . نیمی از بیمارانشان غیر ایرانی اند .
بیمارستان ها هم هیچ تعریفی نداره مگر این که بیمار رو آمبولانس رسونده باشه به بیمارستان و تا وقتی که وضعش اورژانسی باشه . باورش سخته ولی واقعن هست . پرسنل بیمارستان جوابگوی گرسنگی و تشنگی و احساس درد شدید بیمار هم نیستند . اما همه ی آزمایشات و عکس برداری ها با بیمه پرداخت میشه پس دکانی برای هم نمی توانند داشته باشند . اگر هم داشته باشند خوش به حال بیماره و بد به حال بیمه .
....
افسوس ! خواندم که اتوبوس های تند روی تهران هم از وقتی که کرایه ای شدند در مسیر تند خودشون باعث تصادف با آدمها میشن . اتوبوس به اون بزرگی گازشو می گیره میره که دو تا مسافر از همکارش بیشتر سوار کنه . وقتی قراره پول دست به دست بشه و سیستمی در کار نباشه بیچاره مردم !
.......
طب های کل نگر در مقایسه با طب رایج معجزه می کنه فرزانه جان . طب کل نگر رو ظاهرن علمی هم میدونند ولی وقتی پای صحبت متخصصان بشینی همه رو رد می کنند . بله وقتی قرار باشه داروی ارزان قیمت بی ضرر بخوری علم مخالفت میکنه . علم نیازمنده پول هست .
من به معجزه طبابت غیر شیمایی ایمان دارم .

این را واقعاً نمی دانم . تجربه های تو اون جا حتماً واقعی تر است از چیزی که ما از دور فکر می کنیم.
چیزی که من اینجا باهاش مشکل دارم ضعف مسئولیت فردی در کارهای درمان است کارهایی که خیلی مهم است و با جان و روان آدم ها سر و کار دارد.

من از طب های کل نگر هومیوپاتی را می شناسم و درباره اش خوانده ام و به اصولش آشنایم. به نظرم هومیو پاتی چیز بیخودی نیست و من قبولش دارم
ولی این که دکترهای عمومی با چه انگیزه و چه دوره های آموزشی ! اسم هومیوپات را می زنند زیر اسمشان روی تابلو را خیلی بهش مشکوکم معجزه که جای خود دارد ...معجزه کجا بود؟
در مورد طب های سنتی و ... هم تا حدی همین فکر را می کنم

خرامان سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 01:27 ب.ظ http://noqtenoqte.blogsky.com

سلام

نهان گشت کردار فرزانگان/پراگنده شد کام دیوانگان
هنر خوار شد جادویی ارجمند/نهان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز/به نیکی نبودی سخن جز به راز

......

اگر دقت داشته باشید بهترین بیمارستانها نیز مختص قشر عزیز کرده سپاهیان و نظامیان است. تازه وقت داخل رفتن اگر زن باشی باید کات شناسایی ات را گرو بگذاری و در عوض یک چادر مشکی تحویل بگیری که معلوم نیست چند نفر بیمار در طی یک یا چند روز آن را بر سر نهاده اند{آیا بهترین پزشکان و جراحان کشور نمی دانند که این خود بیماری را شیوع میدهد ، البته رنگ سیاه هم به این دلیل تمهید شده تا چرکها و کثافات این حجابهای الهی مشخص نشود. وگرنه پوشیدن رخت سفید توسط پزشکان چندان هم بی حکمت نباید باشد!

بماند این روزها سخت دلمشغول این رژه و قیام ملی بر سر صف سبد کالایم. از سر مردمی چنین خوار و حقیر که ما باشیم این پزشکان و متخصصان هم زیادند.
و اری باز حق با فردوسی است که
"بپروردشان از ره جادویی/بیاموختشان کژی و بدخویی"

این کتاب را که تازه در عالم مجازی سر بر آورده توصیه به خواندن می کنم . در این چند سال می پنداشتم که این کتاب کاملاً به دست برادران وزارت سانسور (البته ببخشید ممیزی!!!!!!!!!!!) خمیر شده است . با این حال یافتنش بارقه ای امیدی بود در دل سیاهی این همه امیدهای دروغین و پوشالین.

http://www.mediafire.com/view/fzddaj33t5dx46r/Zahhake%20Mardoosh_A.A.Saeedi%20Sirjani%282%29.pdf

از این گذشته به مناسب فرارسیدن روزهای این دهه زجر که انفجار زور و غرور بیجا بود دارم کتاب صوتی مهمی را در قسمت "ادامه مطلب" اخرین پستم اپلود می کنم. و به تدریج چند کتاب مهم در بخش لینکهای روزانه نمایش داده خواهد شد.
با سپاس

سلام
دیگر خاص بودن هزینه های خودش را دارد دیگر
متاسفانه چند وقتی است از وبلاگ دوستان غافل شده ام ممنون

شهاب سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 03:27 ب.ظ

به نظر من حتی الاامکان می بایست کاری کنیم که کارمون نکشه به پزشک و نهادهای درمانی.چون الان معیاری بنام وجدان و وظیفه عمل نمی کنه ،بیشتر از اون پوله که تعیین کننده است.من یه مدته ناراحتی گوارشی دارم،رفتم گشتم و یه فوق تخصص پیدا کردم،رفتم تو اتاقش،می بینم مثل ماشین که منتظره یک کلام حرف بزنی ،بدون اینکه نگام بکنه نسخه رو پر دارو کرد و گفت اینا رو بخور و هفته ی بعد بیا ببینمت،،سرهم شد 1 دقیقه و من هرچی می خواستم اطلاعات بیشتر بدم در مورد مشکلم انگار از پیش همه رو می دونست ، رفتم دارو ها رو خریدم بماند که حدود 40 تومن شد و با ویزیت از 60 تومن هم بالا زد،هفته ی بعدش که رفتم ،بازم 25 تومن پول ویزیت دادم و بازم یه جمله ازم پرسیدو و دوباره شروع کرد به توشتن نسخه ،میگه بیماریت روان تنیه ،چند تا داروهای ضد استرس و ضد افسردگی نوشتم یه هفته بخور و بیا تا ببینمت ،گذشته از اینکه دیگه بیماری من به اون مربوط نمیشه و اون می باید منو به جاهای دیگه ای معرفی می کرد ،ظنز قضیه اینه که برا حفظ ظاهرم که شده یه بارم منو ندید،اون فقط قانون آسمانی انباشت پول رو می دید !برا همین میگم بهتره خودمون خودمون رو ببینیم چون پزشک ها در رابطه شون با جسم ما در این دوره زمونه، فقط یه مرحله از مرده شورها جلو هستن و فقط یه کم باکلاس تر از اونان.پزشکها اگه خیلی دور بگیرن از مرده شورها هم بلند تر پیام آور مرگ و نیستی می شن به نظر من.

این یکی را خیلی باهاش موافقم
تاجایی که امکان دارد پیشگیری و بهداشت و سبک زندگی درست و سلامت را باید رواج داد.
پول دوستی شان را گاهی زوری به رخ می کشند و تابلو می کنند که واقعاً چندش آور می شود قضیه بعد در عوض اون همه پول خودشان آسایش ندارند که فقط جمع می کنند برای استفاده بقیه خانواده شان
ولی خوب گاهی وقت ها ناچاری. من این روزها برای ناراحتی قلبی مادرم خیلی درگیر شده ام.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 06:23 ب.ظ

شیرخوارگاه های کودکان بی سرپرست، دراوج سرما، برای پرداخت قبض گاز مشکل دارند، اما گاز برای حوزه علمیه و مساجد رایگان شده!


چند وقت پیش، با یکی از دوستان چت می کردم، فرد نیکوکاری که سالها است تمامی زندگیش را صرف یکی از شیرخوارگاه های کشور کرده است. خیلی ناراحت بود، و در بین صحبت ها، متوجه شدم که حتی برای پرداخت قبض گاز و برق نیز مشکل دارند، و خلاصه ممکن است کودکان بی پناه، با سرما مواجه شوند.

این موضوع را فراموش کرده بودم، تا اینکه امروز خبر عجیبی را خواندم:

سخنگوی کمیسیون تلفیق با بیان اینکه دولت ملزم به فعال‌سازی واحد‌های تولیدی صنعتی شده است گفت : طبق مصوبه کمیسیون تلفیق هزینه حق انشعاب برق و آب حوزه‌های علمیه در مراکز قرآنی و اماکن اقلیت‌های علمی رایگان است.


دیدن این خبر، پشت آدمی را به لرزه در میآورد...! چه بر سر کشور امده، خطر سرما، کودکان این جامعه را تهدید می کند، اما جماعتی گردن کلفت، که از خوردن پول مردم، چربی بسیاری بر شکم آورده اند، باید از پرداخت قبض آب و برق و گاز، معاف باشند!؟

کجای این انصاف است؟!

چه بر سر مردم ایران آمده، که چنین فجایعی را می بینند، و هنوز این جنایتکار، بر گرده مردم سوار است؟!

دردهای بی درمان

محسن سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 08:59 ب.ظ http://salehimohsen.blogfa.com/

ما اقتصادی‌ها در این جور موارد می‌گوییم: وضعیت سرمایه اجتماعی اسفناک است.

اسفناک است

سیدعباس سیدمحمدی سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 10:42 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
من در دیدار با پزشکها، خیلی احترام می گذارم به آنها. واقعاً در دلم برایشان احترام قائلم. همین چند روز قبل رفتم چشم پزشکی برای تجدید عینک.
اما خب، وقتی علم پزشکی ارتباط پیدا کند به «پول»، ممکن است هزار آسیب و ایراد مشاهده شود. مانند مواردی که ذکر کردید.

سلام
احترام را به همه آدم ها می گذارم بواسطه آدم بودنشان

http://www.araznews.org/new/xeber/6562

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 11:36 ق.ظ

منم معتقدم که بیماری شما روان تنیه شهاب جان!

شما آدرس مطب ندادید ... بدهید خدمت می رسیم

درخت ابدی پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 08:06 ب.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
خیلی کم پیش میاد گذارت به محیط‌های درمانی بیفته و با حاشیه‌های پررنگ و اعصاب‌خردکن مواجه نشی. حالا هزینه تو سرش بخوره.
اون سوگندنامه‌ای که پزشکان باید بهش پای‌بند باشن انگار محتواش عوض شده و خبر نداریم.

سلام
حاشیه بر متن غلبه کرده درخت جان

عذرا آذری پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 09:40 ب.ظ

راه سوم:
http://www.araznews.org/new/xeber/6512

عیسی یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت 02:47 ق.ظ http://isadf.blogfa.com

"پس وای به حال غیرمدرن آن"!!!

یک نکته جالب از بیمارستان های صدر اسلام که در بیمارستان جندی شاپور ریشه داشتند:
این بیمارستان ها رایگان بوده و با وقف اداره می شد.
قواعد اخلاق پزشکی کاملا رعایت می شد مثلا از هیچ بیماری نمی توانستند دینش را سوال کنند.
اتاق نقالی برای بیمارانی که بی خواب می شدند وجود داشت.
زکریای رازی در بیمارستان ری و بغداد به دانشجویانی که آخرین نوشته های پزشکی را نمی خواندند مجوز طبابت نمی داد.
کتاب های کوچکی برای معرفی بیماری ها به بیماران تهیه شده بود.
و از همه مهمتر در همین دوره بیمارها را از لحاظ تشابه عوارض بخش بندی کردند که دستاوردهای بسیاری برای پزشکی داشت.

واقعا حیرت آور است ... اینها را در کتاب تاریخ علمی می خواندم و راستش به صحتشان مشکوک شدم ولی اسناد دیگر اعتبار این ادعا را تایید می کنند ... البته باید توجه داشت که خوب بودن در گذشته خوب بودن در حال را نتیجه نمی دهد. این را گفتم چرا که ما ایرانی ها با منشور کوروش توهم متمدن بودن گرفته ایم و ....

نمی دانم والا اینها که می گویی افسانه است داستان است چی است ؟ من الان چیزی را که می بینم دارم می گویم که افتضاح است
اون استادی که اعتبار این ادعا را تایید می کردند دلیلشان چی بود؟

منطور من از مقایسه مدرن و غیر مدرن مقایسه طب مدرن با انواع سنتی اش است که بیشتر حال و هوای جادو گری دارد تا طب

میله بدون پرچم یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت 02:13 ب.ظ

سلام
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
که ناز و نوز طبیبان سخت جانفرساست
...
انصافن استدلال ایشون واقعن برام تعجب آور بود!! مثلن اگر اسم چند مهندس متخلف رو اعلام کنند به جامعه مهندسین توهین کرده اند!!!! یا للعجب! اتفاقن اگر اعلام نکنند و فقط بگویند تعدادی تخلف کرده اند که همه در معرض اتهام قرار می گیرند!
یاد خاطره ای از به دنیا آمدن فرزند اول افتادم دکتر از اتاق اومد بیرون و سراغ منو گرفت منم فکر کردم مثل فیلم ها طرف اعلام ولادت می کنه و منم از سلامتی اونها سوال می کنم و خلاصه ازون دیالوگای معروف...خودمو رسوندم بهش با همون وجد و شور خاص...خانم دکتر فرمودند: به خانمتان هم گفته بودم، لطفن برای اون قضیه تشریف بیارید مطب!! یعنی به وبلاگم قسم اولین حرف و تنها حرفش همین بود بعدشم سریع رفت سراغ بعدی! یعنی گند زد به حال و هوا و دیالوگ و فیلم و غیره و ذلک...

سلام
برای من تعجب آور تر این بود که ایشان در عین شغل خطیرشان در صدا و سیما عضو شورای عالی نظام پزشکی اند
خاطره ها بیشترشان اسکناسی اند

هیخه دوشنبه 21 بهمن 1392 ساعت 11:09 ب.ظ

عزیزان روشنفکر ایرانی من!
در سخنان عذرا آذری یا دکتر حیدر شادی چیزی که بتوانید به سخره بگیرید نیافتید که چنین سکوت نموده اید؟
این قصه ی به زعم برخی "پر آب چشم" را چرا برخی چون دکتر شادی اینقدر جدی گرفته اند؟ امثال او یا امثال دکتر جواد هیات و دکتر حمیدنطقی و دکتر علیرضا اصغرزاده و استاد زهتابی و حسن راشدی و... چرا اینقدر جدی گرفته اند ؟ به اندازه شما مسائل مهمتر را ادراک نکرده اند که این قبیل موضوعات به ادعای شما کم اهمیت را که ارزش حتی یک پست را هم( بزعم برخی) ندارند ، چسبیده اند؟

من سخنان هیچ کدام را نخوانده ام

زمانیان چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 11:09 ق.ظ

سلام
فکر کنم هوای پزشکان رو داشتید که کمی نقد کرده اید. اوضاع بسی بیش تر از آن که فکر می کنم در این قشر خراب است. البته نمی خواهم همه ی انها را به یک چوب برانم اما شرایط ناگوار و غیر اخلاقی میان انها می بینیم.

بحث اعتماد نیست. بحث رعایت موازین اخلاق پزشکی و حتی اخلاق انسانی است.

سلام
متاسفانه وضعیت طوری شده است که وقتی پزشکی به شرح علائم بیماری گوش می دهد فکر می کنی معجزه ای رخ داده است

هیخه چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 11:44 ق.ظ

در پاسخ به کامنتی نوشته اید: ...مگر دادن مجوز آموزش زبان مادری در دست دولت است؟!
آری در دست دولت و حکومت است !
واقعا در مساله ای به این واضحی شک داری؟؟ شما فکر میکردید دادن مجوز در دست کیست ؟!؟ سازمان ملل؟! ان جی او ها؟! قوه قضاییه؟ سپاه؟! حداد عادل؟!

رستگار پنج‌شنبه 24 بهمن 1392 ساعت 05:42 ب.ظ

8 روز دیگر دوم اسفند مطابق 21 فوریه از سوی یونسکو " روز جهانی زبان مادری" نامیده شده است . از روشنفکران ایرانی میخواهم لااقل به مناسبت این روز قدمی هر چند کوچک در راه احقاق حقوق زبانی در ایران خود بردارند تا بیش از این به بی توجهی به حقوق فرهنگی هموطنان خود متهم نشوند. این قدم میتواند از مطالعه ی یک یا چند روزه در اینخصوص تا اقدامات اجتماعی را شامل شود.

یک لیلی شنبه 26 بهمن 1392 ساعت 06:00 ق.ظ http://yareaftab.blogsky.com

سلام فرزانه جان. مامانم پرستار است. چندین سال پیش مادربزرگ مرحومم را برای زانو درد برده بود دکتر. متخصص عزیز می گوید آرتروز است و باید عمل شود. نمی دانسته مریض خودش می داند که آرتروز درمان و جراحی ندارد. مامان می پرسد چه عملی می خواهید روی زانوی آرتروز دار انجام دهید که دکتر سرخ و سفید می شود و می گوید فعلا ویتامین و مسکن می دهم شاید این ها را که مصرف کردند دیگر نیازی به عمل نباشد! از منشی برای یک ماه دیگر وقت بگیرید!
باری! دلمان برایتان تنگ شده بود.

سلام بر یک لیلی نازنین
قربان دل تنگتان شویم

دایناسور شنبه 26 بهمن 1392 ساعت 05:15 ب.ظ

سلام
همیشه با دیدن بی تفاوتی اکثر پزشکان نسبت به جان بیماران دچار ناراحتی و ترس می شدم
نمیدانم چه باید کرد که کار برای این قشر از جامعه به عادت تبدیل نشود؟! همانطور که برای عده معدودی شان نشده است

سلام
راست می گویید گاهی ترس غلبه می کند البته ترس از بی مسئولیتی پزشک نه ترس از بیماری

ماهی دوشنبه 28 بهمن 1392 ساعت 11:56 ق.ظ

می‌دونی فرزانه جان فکر می کنم از سال‌ها پیش ما این مشکل رو داشتیم دیدی که حافظ هم میگوید:

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد / وجود نازکت آزرده گزند مباد

خیلی دردناکِ.

راست می گویی ماهی جان
میانه من یکی هیچ وقت خوب نبوده است

[ بدون نام ] دوشنبه 28 بهمن 1392 ساعت 06:09 ب.ظ

خانم پارسایی میشه به این سوال من جواب بدهید. بعضیها میگن ارایش کردن زنها نشونه ی نوعی کمبوده. به همین خاطر هم ازادی حجاب رو زیر سوال می برن. میگن زنهایی که خودشونو ارایش میکنن یا بی حجاب بیرون میان بنوعی دارن فرهنگ برهنگی و بی عفتی و ... رو ترویج میکنن بدون اینکه دلیل خوبی داشته باشن. اینجوریه؟ ما اگه بخوایم به اختیار خودمون لباس بپوشیم غیر از میل طبیعی استدلالی هم میتونیم داشته باشیم؟ ممنون میشم اگه جوابمو بدین یا بهم چیزی معرفی کنید.

والا این خیلی بی مقدمه است غافلگیر شدم :)
آرایش و میل به زیبایی کمبود نیست. فکر نمی کنم ربطی به زن و مرد بودن داشته باشد، انسان زیبایی را می پسندد و دوست دارد.
همین طور همه آدم ها به طاهرشان توجه می کنند و دوست دارند دیگران هم زیبایی و آراستگی ظاهری شان را ببینند. این مورد پسند قرار گرفتن نوعی اعتماد به نفس هم می آورد با خودش.
اما اگر این تبدیل بشود به کنار گذاشتن سلیقه خود آدم و چشم پوشیدن از راحتی بدن و تقلید کورکورانه از دیگران فقط برای جلب توجه دیگران می شود یک جور حس خود کم بینی و حقارت
حجاب و آرایش هم دو تا چیز جدا هستند
حجاب اگر اجباری باشد نقض حقوق مسلم انسان است.

منیر سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 01:33 ق.ظ

سلام
معجزه رو پرسیدی کجا بود ؟
معجزه آنجا بود که طب رایج پس از سه سال پی گیری درمان ، فرزندم را کرد و داشت مرا از نظر روانی برای داشتن یک پسر بچه ی کم توان ذهنی در اثر مردن نرون های مغزی ناشی از تشنج های صرع مقاوم ، آماده میکرد که همیوپاتی رو یافتم . طبیعت فرزند من به داروهاشان جواب مثبت داد .

منظورم از معجزه این بود دوست عزیز .
وگرنه جلوی دارالشفای از جنس طلای حرم امام هشتم هم بچه ام تشنجش بند نیامد که نیامد .
کلمه ای بهتر از معجزه برای این حادثه سراغ ندارم .

سلام مجدد
قدرت هومیوپاتی بهتر است.

منیر سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 01:35 ق.ظ

اصلاح می کنم :
پس از سه سال ... فرزندم را جواب کرد ....

سپیدار سه‌شنبه 29 بهمن 1392 ساعت 09:22 ق.ظ http://www.khaterati.blogfa.com

زیاد از پزشک و پزشکی سردرنمیارم ولی به خودم یاد دادم که حتی المقدور به پزشک مراجعه نکنم چون بیشتر پزشکان امروزی بیشتر از اینکه پزشکی بلد باشن، بازاریابی (به روش غلط) رو بلدن

متاسفانه خیلی ها دیگر به پزشک اعتماد ندارند

الی پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 04:01 ب.ظ http://manoshahr.blogfa.com

سلام،
واقعا بحث بی اعتمادی است، چند وقت پیش سالم سالم بودم ولی از شما چه پنهان برای دریافت گواهی استعلاجی! به پزشک مراجعه کردم، باورتان نمی شود برایم کلی دارو تجویز کرد همراه با توصیه اکید بر اینکه همین الان سرم تزریق کن! با بدبختی از مطبش فرار کردم!

سلام الی
تنت به ناز طبیبان نیاز مند مباد

مهرگان سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 02:11 ق.ظ

چه جو طبیانه ای پیدا کرده وبلاگسنان!
اما امان از بی اخلاقی بسی ملول گشتمی که کسی نیست که چ وب بی اخلاقی اینان را نخورده باشد... هرچند همگی شان را نباید به یک چوب راند....

چی ؟ کجا ؟ کی ؟ منم خیلی وقته نبودم ها
اما تو دیگه خییییلی وقته نبودی :)
چوبمان کجا بود خواهر

حسین مختاری چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 04:48 ب.ظ http://telimkhan

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم ... هیچ نیا

چه عنوان زیبا و محزون ودلبرانه ای! به یاد بیت حافظ افتادم:
شب رحلت هم از بستر روم درقصرحورالعین/اگردروقت دجان دادن تو باشی شمع بالینم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد