دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

در مصائب بازی بزرگان

- سیاه بازی می کنی یا سفید ؟ حاضرم وزیرم را هم حذف کنم .


- کتابم رسیده به صفحه 500 ... ماجرا خیلی حساس شده  برایت تعریف کنم ؟ خوب باید گوش بدی ها


-  چند تا اپلیکیشن ریختم  این تو... محشرند . میای نشونت بدم ؟


- پس کی این فیلما رو با هم می بینیم ؟ من دوست ندارم تنهایی ببینم .


-  این نقاشی ها از صحنه های بازی تازه ام است ببین کدومش تخیلیه کدومش واقعی ؟


- تو این مجله نوشته بیگ بنگ با یک نظریه تازه کنار رفته چیزی شنیدی؟ پس بذار بهت بگم .


و ... به نظرت برای آینده من این شغل خوبه یا اون یکی ؟ دانشگاه کجا درس بخونم خوبه ؟ اینو بخونم نظرت چیه ؟ فکر می کنی من چند سالم بشه ازدواج می کنم ؟ من می خواهم بچه ام 4 تا خواهر و برادر داشته باشه ! تو و بابا چرا عوض این کار اون کار رو نکردین ؟


و... این لیست طولانی همچنان ادامه دارد. گویی تمام وقت هایی که تنهاست را با این انگیزه می گذارند که بعد با من تقسیمش کند. به شدت علاقه دارد درباره چیزهایی که دیده یا شنیده یا خوانده یا فکر می کند حرف بزند یعنی برون گرایی محض و این تمایل در تابستان که وقت کمتری با همسالانش هست اوج می گیرد . جواب مثبت یا منفی به هر کدام از این درخواستها هم عواقبی دارد . اگر قبول کنی که باید قید دقیقه ای استراحت و وقت آزاد و سکوت را بزنی . اگر هم رد کنی که خود دانی، باید کلی مرثیه سرایی و نصیحت و انتقاد ویرانگر و تأمل در چیستی و چرایی در باب این که چرا من خواهر و برادر ندارم ؟ چرا تو این ساختمان یک بچه هم نیست ؟ را به جان بخری .

 خلاصه این که بیشتر وقتها من در حین این که دارم کارهای خانه را انجام می دهم یا در حین اینکه جایی می رویم یاعصرها قدمی می زنیم  یا ورزشی می کنیم  یا نشستیم تو ماشین من در حال گوش دادن به افاضات ایشان هستم .


و خلاصه ، یه همچین پسرکی داریم ما . 

نظرات 52 + ارسال نظر
هستونک چهارشنبه 27 شهریور 1392 ساعت 03:17 ب.ظ

در پاسخ ارجاع می دهم به دو پاراگراف آخر نوشته ام و طبیعی است که اتفاق موردنظر افتاده باشد.
قضاوت کردن دیگران ساده تراز اندیشیدن به مفاهیم مستتر و ناهویدا در کلام ایشان است.
شاید درمجالی مقصودم را از آنچه بنظرتان گنگ و نامفهوم و ناملموس می آید بتوانم شرح بدهم.
البته امیدم به شناخت وادارک خانم پارسایی در ترجمان و استنتاج مطالبم بود و هست.
ضمن آنکه جای نقد و بحث بیشترگشوده است بخصوص که بدون ارزشگذاری ها و قضاوت ها و سوق دادن مفاهیم معقول به احساسات نسبی و گذرای مذکور بحث را متاثر نسازد و لوث نکند.

راضیه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 08:55 ب.ظ

سلام در وبلاگ سعدی‏(چرو‏)‏ کامنتهایی نوشتم یکیش پرسشکی از شماست،فرصت کردی سری بزن‏(نوشته ای جنگنده تر میکند‏)سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد