آیا سیاست اعتدال، معتدل بودن ، اعتدال گرایی ، گفتمان اعتدال مطرح شده در رسانه های این روزها فصل دیگری از سیاست پیش بینی ناپذیر جامعه ایرانی است ؟ چرا باید کسی را پیدا کرد که وسط میدان بایستد و بگوید من هر دو طرف را می فهمم؟ آیا شکاف موجود بین طرفین با گفتمان اعتدال گرایی بصورت ریشه ای از بین می رود یا حتی ترمیم می شود ؟
می توان فرض کرد که فضای امروز جامعه ایران موقتاً معتدل است . هر دوسوی طیف احساس برد و پیروزی دارند و آینده را از آن خود می دانند. باز هم در میانه کشمکش های بر سر قدرت ، در کارزار صندوق ها اجازه داده شده است که فردی چهره شود و شعار اعتدال و فراجناحی بودن سر دهد . اما واقعیت این است که وی با شعارها و مطالباتی مجال حرف زدن و انتخاب شدن یافته است که هیچ تضمینی برای تحقق آنها ندارد. شعارهای آزادی و جامعه مدنی و حل معضلات فرهنگی و اجتماعی و شهروند کردن ملت و حتی سیاست خارجی در جهان امروز ربط چندانی به اعتدال ندارند.
اگر اعتدال روی دیگر سکه مصلحت سنجی باشد چه ؟ مصلحت هم که در سیاست معنایی جز ابهام و بی شکلی ندارد. مصلحت به سکوت واداشتن مشارکت کنندگان در انتخابات است که چیزهایی را نمی فهمند. در این صورت شکاف های اجتماعی به صورت زیر پوستی در حال گسترش و تقویت یکدیگر خواهند بود . البته ممکن است بصورت موقتی و برای مدت کوتاهی پوشانده شوند اما از بین نمی روند. بقول آن رند ویلچر نشین کفن پوشان فعلاً کفن ها را به خشکشویی سپرده اند.
نام این روند سیاست نیست . دست کم این نوع رفتار سیاسی به کار امروز نمی آید . در جامعه ما گیرم که اولویت با توسعه اقتصادی باشد و اقتصاد حرف اول را بزند به توسعه سیاسی و اجتماعی نمی شود گفت تو باید 50 سال دیگر در خانه بمانی و بیرون نیایی فعلا ما با اقتصاد سر و کار داریم آن هم در حدی که فعلا نفسی بیاید و برود. اقتصاد های سالم و قوی در دل همان جامعه مدنی و حقوق شهروندی پرورده شده اند. جامعه سیاسی ایران بیش از آنکه به سیاستمدارانی فراجناحی نیاز داشته باشد به سیاستمدارانی نیاز دارد که خط فکری و سیاسی مشخص و شفافی داشته باشند اما در زمین بازی جایی برای مخالفان باز کنند و در عین حال قادر به بازی با رقیبان سیاسی باشند. روحانی سیاستمدار معتدل امروز اگر چه لبخند می زند اما در مواجهه با درگیری های متقابل شیفتگان داخلی قدرت و نابسامانی های اقتصادی فراوان در جامعه مصرف زده ما لبخند معتدل کارساز نیست . تا زمانیکه توزیع قدرت مناسبی در جامعه روی ندهد تنش ها فقط در ظاهر و بشکل موقتی فروکش خواهد کرد. لازمه توزیع متوازن قدرت این است که سیاست های رقابتی شفاف و معینی برای کسب قدرت در کار باشد نه مصلحت. تنها در صورت کسب چنبن قدرتی است که می توان از فرد صاحب قدرت توقع پاسخگویی داشت و از وی ضمانتی برای اجرای شعارهایش خواست و در اولین گام لیست های محتمل کابینه را نه با تلفن به بالا، بلکه با خرد جمعی حک و اصلاح کرد و دست کسانی را صمیمانه فشرد که از ضرورت بازگشت جامعه مدنی سخن می گویند.
واضح است که چنین نسخه ای از درون صندوق های ما بیرون نمی آید . خروجی صندوق های ما چه از نظر محتوا و چه از نظر میزان مشارکت معمولاً بیش از آنکه مؤید سیاستی باشند در راستای سلب سیاست ناکارآمد دیگرند.
بنابراین منتظر معجزه نباید بود. ثمره این گفتمان ، حتی اگر اندکی آرامش نسبی و کم شدن فشارهای اقتصادی باشد بی شک در بلند مدت راه برای این خط مشی هموار نخواهد بود و شاید حتی به نهاد سازی های مدنی هم منجر نشود.
شخصا به روحانی رای دادم تا گوشه ای از نامردی و نامرادی خودم و هم وطنانم را نسبت به میرحسین جبران کرده باشم و امیدی به رهایی اش از حصر را زنده کنم.این حداقل کاری بود که از دست روح خسته ، درهم شکسته و وحشت زده ام برمی اومد!!یا حسین /میرحسین
این که موقع رأی دادن مطالبات روشنی وجود داشته باشد نشان دهنده ارتقا کیفی نگاه اجتماعی و سیاسی مشارکت کنندگان است .
سلام-
ققنوس جان خیس آنچه ما باید یاد بگیریم عمل کردن به عنوان شهروندان آگاه یک جامعه ی مدنی است. پیوستن به "گفتمان اعتدال " همانا اندیشیدن در سایه ی ابزارهای دست پخت جامعه ی مکتبی است . و چاقو هیچ گاه دسته خود را نمی برد!! ما هر چه هم تیز نقد کنیم امکان مصادره ی این "اعتدال" توسط حاکمیت وجود دارد. یعنی همان بلایی سر ما خواهد امد که در زمان خاتمی امد :تقلیل جامعه مدنی به مدینه النبی. این تجربه ای است که گویا ما هنوز از ان درس خوبی نگرفته ایم.
بگذارید من خود زیاد در این باب حرف نزنم. خواندن کتاب "جامعه شناسی نجات ایران " را (از زبان یک متخصص به شما و همه دوستان پیشنهاد می کنم و بدین گاه دم در می کشم.
به اینجا بروید:
http://www.professor-reza.com/2013/02/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-2/
این کتاب ارزش دستکم یکبار خواندن را دارد.
اما اگر حوصله خواندن کتاب را ندارید فایلهای صوتی گفتگوی نویسنده کتاب با "رادیو زیر سپهر نیلگون" را در اینجا بشنوید:
http://www.professor-reza.com/2011/01/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C/
شادمانی دم افزون نصیب شما باد.
سلام،قسمتی از متن یادآور جمله معروف دکترمصدق است: که تا خود مردم نتوانند در امور اجتماعی دخالت کنند ،صاحب نان نمیشوند/مثل همیشه از متن و مباحثه نویسنده و مخاطبان در کامنتها بهره بردم و این تضارب آرا کم عنایتی یکطرف به نقاط و دستاوردهای مثبت ولو اندک گفتمان و رویکرد رئیس جمهور منتخب که( شاید مورد توجه بوده اما بیان نشده) حتی به دلیل اینکه نباید انتظار معجزه داشت، و خطر کم عنایتی منتقدان متن به نسبیت و آفتهایی که پیش روی هر گفتمانی از جمله گفتمان اعتدال هست که مداقه در این آفتها باعث کاهش خطاها میگردد،را تلنگری بود(تلنگر به هر دو دیدگاه)،و این تلنگر و تفکر از این زوایا به لطف دنیای زیبای من ایجاد شد، نویسنده مچکریم:)،این تلنگر به خود من هم بود و بهتر بود واژه ی دیگری جانشین تلنگر میکردم ذهن خسته ام یاری نمیکند
سلام
ممنون از توجه تان و ممنون از اینکه آسیب های بحث را از هر دو طرف دیدید و باز هم ممنون که بحث را به دعوای رای دادن و ندادن تقلیل ندادید
خوش باشید!
خوشیم با خوشی رفقا
خانم پارسایی
با سلام و احترام ،
بروزم ، با پستی تحت عنوان :" تابستان داغ " .
وبلاگ :" در انتظار بهار " .
با تشکر
دعوت به تفکر!
اقای هاشمی رفسنجانی اخیرا به نقل از سایت مجمع تشخیص نظام فرموده اند:
""من اطمینان دارم که اعتدال و واقع گرایی اسلامی به دولت سکولار منتهی نخواهد شد مشروط بر آنکه از مسیر اعتدال اسلامی خارج نشویم. اعتدال یعنی اینکه روحانیت و نیروهای مذهبی، به عنوان اصیل ترین اقشار جامعه، همانطور که اگر ببینند دین و مصالح جامعه در خطر است، صبر نمیکنند و بدرستی انتقاد و حتی تهاجم میکنند فراموش نکنند که چون قدرت هم با روحانیت است و الان هم مسئول هستند، باید از مساجد تا بالاترین ارکان خود را موظف به پیگیری "حق النّاس" و حتی تحمل انتقاد مخالفین خود را بدانند""
چندی پیشتر از این هم جناب رهبری احتمالا در واکنش به بوسه زدن محمد نوری زاد بر پای ارتین کودک بهایی در پاسخ به استفتائی فرمودند:
"" خبرگزاری تسنیم: تازهترین فتواهای آیتالله العظمی خامنهای مقام معظم رهبری مرجع تقلید شیعیان جهان که حاوی موضوعاتی چون ماهواره، تجارت الکترونیکی، معامله با شرکتهاى صهیونیستى، بهائیت، احضار روح، زمین مصادرهای، اضافهکاری، موسیقی و… است، منتشر شد.
علی خامنهای معاشرت با بهائیان را «ممنوع» و خرید کالاهای اسرائیلی٬ علنی کردن ظلمهای مقامهای جمهوری اسلامی و گوش دادن به «غنای» همسر را «حرام» اعلام کرده است.
این ممنوعیتها در مجموعه فتاوایی که خبرگزاری «تسنیم» روز سهشنبه (هشتم امرداد) از علی خامنهای منتشر کرده٬ دیده میشود.
این فتاوا موضوعاتی همچون استفاده از ماهواره، تجارت الکترونیکی، معامله با شرکتهاى اسرائیلی، بهائیان و موسیقی و… را شامل میشود.
منتخبی از این فتاوا:
● {باید} از هرگونه معاشرت با این «فرقه ضالّه مضلّه» {منظور بهائیت}، اجتناب شود.
● خرید و فروش هرگونه کالاى وارداتى از «دولت غاصب اسرائیل» حرام است.
● پوشیدن لباس آستین کوتاه براى مرد اگر مستلزم مفسده باشد، جایز نیست.
● احضار روح و جنّ اگر براى غرض عقلائى بوده و همراه با امر حرام یا مستلزم آن نباشد اشکال ندارد.
● آلت و عورت مصنوعى حکم عورت واقعى را ندارد و نگاه کردن و لمس آنها اشکال ندارد.
● واجب است تا حد امکان از جسد میت مسلمان {برای تشریح جسد} استفاده نشود.
● پیوند اعضاى حیوان به بدن انسان مانع ندارد ولى نماز خواندن با آن اشکال دارد.
● اگر به گفته طبیب حاذقِ ثقه، معالجه متوقّف بر استفاده از محرمات باشد، اشکال ندارد.
● پس از خوانده شدن عقد نکاح، هرگونه استمتاع بین زن و شوهر جایز است.
● عمل استمنا در مقام معالجه، در صورتى که درمان، متوقف بر آن باشد و استمنا به وسیله همسر ممکن نباشد، اشکال ندارد، ولى براى تشخیص قدرت بر بچهدار شدن استمنا جایز نیست.
● گزارش دادن ظلم مسئولین به مراکز و مراجع مسئول براى پیگیرى و تعقیب، بعد از تحقیق و اطمینان نسبت به آن اشکال ندارد و حتّى اگر از مقدمات نهى از منکر محسوب شود واجب مىگردد، ولى بیان آن در برابر مردم وجهى ندارد، بلکه اگر موجب فتنه و فساد و تضعیف دولت اسلامى شود حرام است.
● استفاده از علم در عزادارى سیدالشهداء فىنفسه اشکال ندارد ولى نباید این امور جزء دین شمرده شوند.
● تراشیدن ریش و ماشین کردنى که مانند تراشیدن باشد، بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
● تراشیدن مقدارى از ریش حکم تراشیدن تمام آن را دارد و بنا بر احتیاط حرام است.
● بنا بر احتیاط، گرفتن اجرت در برابر تراشیدن ریش، حرام است.
● ترویج موسیقى و تدریس آن و تشکیل کلاسهاى موسیقى، هر چند موسیقى حلال باشد، با اهداف عالیه نظام مقدس جمهورى اسلامى سازگار نیست و بهتر است.
● گوش دادن به غناى حرام، مطلقاً حرام است حتى اگر غناى همسر باشد.
● رقص مرد بنا بر احتیاط واجب حرام است و رقص زن براى زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق کند مثل اینکه جلسه زنانه تبدیل به مجلس رقص شود، احتیاط واجب در ترک آن است.
● ایجاد مراکز تعلیم و ترویج رقص با اهداف نظام اسلامى منافات دارد و به احتیاط واجب جایز نیست.
● بهطور کلّى، پوشیدن کراوات و دیگر لباسهایى که پوشش و لباس غیر مسلمانان محسوب مىشوند بهطورى که پوشیدن آنها، منجر به ترویج فرهنگ منحطّ غربى شود، جایز نیست.
● واجب است از مشاهده فیلمهایى که به مقدسات جمهورى اسلامى اهانت مىکنند، اجتناب شود.
● خواندن کتابها و دیدن فیلمهایى که محرک شهوت باشد جایز نیست.
● دیدن فیلمهاى مستهجن و حاوى منکرات، موجب تقویت هواهاى شیطانى نفس، تضعیف اراده و ایمان و زمینهساز ترتّب مفاسد و گناهان بوده و به هیچ وجه جایز نیست.
● برانگیختن شهوت توسط دیدن فیلمهاى جنسى جایز نیست، حتى براى زن و شوهر.
● بازى با ابزار قمار از جمله پاسور، حتى بدون برد و باخت هم حرام است.
● اگر به تشخیص مکلّف، امروزه شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده باشد، بازى با آن بدون برد و باخت اشکال ندارد.
● خرید٬ نگهدارى نصب و تعمیر آنتنهاى ماهوارهاى جایز نیست."
با سایر یاوه ها کاری ندارم.
اما این سخن "آقا" که "{باید} از هرگونه معاشرت با این «فرقه ضالّه مضلّه» {منظور بهائیت}، اجتناب شود."
حقوق شهروندی گروهی از مردمان ایرانزمین را کاملاً از آنها سلب می کند! نکته نغز این است که این فتوا تقریبا مقارن با حکم تنفید رییس جمهوری مدعی "اعتدال" صادر شده است. اقای روحانی مدعی دفاع از حقوق بشرند. حال سوال من این است که اگر تلبیسی در کار نیست پس چرا جناب ایشان در همین اول کار دهان در کشیده اند و هیچ از سلب حقوق مدنی پاره ای از هم میهنان ما سخن سر نمی کنند. اقای رفسنجانی هم فرموده بودند باید از حق الناس دفاع کرد. آیا بهاییان این سرزمین از جمله ی "الناس " نیستند. متاسفانه طبق رواین رسمی شیعه خیر! پس ما تا به کی باید گول واژگان مبهم و تیره و تار را بخوریم. این فتوای رهبر و آن سخن رفسنجانی معیاری است که میتوان "گفتمان اعتدال" اقایان را بدان سنجید. حال از دوستانم میخواهم بر مبنای این شیوه کار آقایان نقدهای خود را در راستای ایجاد جامعه ای مدنی و صد البته سکولار مطرح کنند.
با سپاس!
@سوفیا/ورای اینکه من مخالف یا موافق کامنت بالا هستم،گر نمیگویی:از کل متن یک جمله را گرفته،جان کلامت را متوجه شدم،اما با توجه به ذهن تحلیلگرت(از کامنتهای بعضا پر مغزت این را میگویم) نظرت درباره فلسطین چیست؟ورای اینکه دولتمردان چه موضعی باید داشته باشند اگر تمایل داری نظر شخصیت در خصوص فلسطین و اسرائیل را بگو،البته شاید هم نخواهی اینجا بنویسی،به هر حال حق داری
خانم پارسایی
با سلام و احترام ،
بروزم ، با پستی تحت عنوان : " تابستان داغ " .
وبلاگ :" در انتظار بهار " .
با تشکر
راضیه بانوی گرانمایه درود بر شما. شاید بر حسب پیشینه ی بحثهایم پندارتان این باشد که من هواخواه سیاستهای صهیونیستی در منطقه هستم، اما از نگرگاه شخصی من سیاستهای نظامیگرانه اسرائیل در منطقه و کوششهای این کشور در گسترش شهرک سازیها، کردارهایی انسان ستیزانه اند و می باید با آنها به ستیزه برخاست. اما در این باره من اقدامات رژیم ج. آ را نه تنها سودبخش نمی دانم بلکه معتقدم این سیاست ها هر چه بیشتر آتش کارزار میان فلسطینیان و اسرائیلیان را فروزان می دارد. در واقع مردم غیر نظامی فلسطین میان دهانه ی قیچی ایران با حمایت روسیه و اسرائیل با حمایت آمریکا گیر افتاده اند و به همین سبب است که مداخله سازمانهای بین المللی هم در این زمینه تقریباً راه به جایی نمی برد. روزی خبرنگاری از آقای احمدی نژاد می پرسید که اگر اسرائیل و فلسطین بخواهند صلح کنند شما چه می کنید ایا موافقید؟ و با وجود تاکید خبرنگار بر فقط پاسخ (آری یا خیر) احمدی نژاد از پاسخ سر راست به سوال طفره رفت. صلح میان فلسطین و اسرائیل آماج رژیم ج.آ نیست. هدف ج.آ نابود ساختن اسرائیل است. به همین علت است که رژیم ایران گروههای بنیادگرای فلسطینی را تقویت می کند و نه گروههای خواهان صلح با اسرائیل را. از سوی دیگر من گمان می کنم سیاستهای رژیم ج.آ ذاتا ضد ملی هستند. ضد ملی اند چون از مبانی تشیع دوازده امامی تغدیه می کنند. مفهوم "ملت" در تشیع در خود استقلالی ندارد. در اسلام به طور عام و در تشیع فقهی امروز به طور خاص " امت" اصل است و "ملت" تنها به عنوان زائده ی این امت قابل طرح است و مستقلاً در خور توجه نیست. به همین دلیل است که می بینیم سیاست رژیم ایران نه سیاستی برای تامین منافع و مصالح "ملت ایران" بلکه سیاستی است در ادامه سیاست فلسطین!! من اگر چه با صهیونیستها مخالفم اما با این "فلسطینی سازی عرصه ی سیاست" در ایران نیز به شدت مخالفم. رژیم ایران در راستای تامین "منافع اُمت" عمل می کند (از جیب ملت می بخشد بدون این که چیزی بستاند!) و فلسطینی سازی عرصه سیاست در ایران نیز بر همین مبناست. آماج نهایی رژیم نیز تشکیل "خلافت شیعی" بر مبنای نظریه بی بنیاد!! و حتا غیر قرآنی ولایت مطلقه فقیه است. چنین سیاستی از هم اکنون هم سیاستی شکست خورده است چرا که این نظریه مبنایش را بر "اتحاد جهان اسلام" قرار می دهد در صورتی که سواد اَعظم مسلمین جهان اصولاً تشیع را زائده ای خرافه آلوده می دانند که سَربار جهان اسلام شده است و از دید اندیشمندان آنها باید شیعیان را قانع کرد که دست از این "بدعت" بردارند و به دامن سنت حقیقی رسول لله برگردند! می بینید که آش در آن سو نیز به اندازه این سو شور است. بیش از 1200 سال است که دو طرف با هم بحث می کنند و به نتیجه ای در خور نرسیده اند 10000 سال دیگر هم بگذرد شیعه و سنی بر سر مسائل اساسی خود به اجماع نخواهند رسید. پای قدرت هم که به میان می آید تشیع قدرت را-مستقیم یا غیر مستقیم- از آن نائبان بر حق امام زمان میداند و اهل سنت نیز اگر بنا بر انتخاب خلیفه باشد بعید است که بخواهند از میان شیعیان کسی را ولی امر! خود قرار دهند. به عبارت دیگر بعید است که علمای الازهر مِصر بخواهند خود را ریزه خواران اندیشه های علمای حوزه علمیه قم گردانند. این جنگ تا زمان ظهور "غائب همیشه غائب"!! ادامه خواهد داشت. و این بحثها راجع به اتحاد امت اسلام نیز چیزی جز دروغپردازیهای سازمانیافته نیست. اگر نه چرا حتا اجازه چاپ و انتشار یکی از کتب اهل سنت را که در نقد تشیع نوشته شده را در همین ایران یعنی مهد اتحادخواهی! نمی دهند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
اما به دیده من یکی از بهترین کتابهایی که میتواند بینش روشنی در زمینه مساله فلسطین به همه ما ببخشد کتاب "بایدها و نبایدهای سیاست خارجی ایران" از نویسنده و پژوهنده ارجمند آقای فرهاد یزدی است.
اینجا:
http://talashonline.net/1391/11/bayadhaye-siyasat-khargi-iran-baznevis2
در همین سایت نوشته های زنده یاد "داریوش همایون " نیز میتواند پرتو افشان باشند. بنگرید به مصاحبه پایانی کتاب :" امروز دیروز فردا"
شادمان باشید.
سوفیای گرامی،سلام،فکر نکردم موافقید،تردید داشتم که مانند بعضی منتقدان بی تفاوتی پیشه میکنید که کاسه داغتر از آش،یا ظلم به فلسطین را انسان ستیز و قابل اعتراض میدانید،سپاس از وقتی که گذاشتید و توضیحات و معرفی منابع،گرچه چندان اهمیت ندارد،اما بهتر است بگویم من ایرانی و اجدادم ایرانی الاصلند ولی انسانیت را زبان مشترک میدانم،البته به درایت دولتمردان هم نیازمندیم همچنان که به انسانیت
عجب گرد و خاکی است اینجا ... جای من و ممریتزیو خالی :)
سلام رفیق :))
سلام فرزانه جان
روزگارت خوش
من از پرتابه اومدم. خواستم بهت بگم اگه خواستی مینیمال هاتو جایی غیر از وبلاگت بنویسی پرتابه به شدت توصیه میشه. به خصوص این که هیچ محدودیتی تو نوشتن نداری.
پیشاپیش خوش اومدی به پرتابه
سلام
شما اینجا مینی مال می بینی ؟
تا جایی که میشد کامنتها رو خوندم . خواندنی بودند . مرسی از این بحثی که در انداختی .
والا من از چیز دیگری گفته ام و برخی دوستان سمت دیگری رفته اند . من گفته ام وضعیت الان جامعه این آسیب ها را دارد آنها بحث رای دادن و ندادن راه انداخته اند !
امید جان بنده و شما دیگر کیبرد را بوسیده ایم انگار! :))
یادش به خیر چه گرد و خاکی میکردیم
شده ایم مثل کهنه سربازهای جنگ جهانی دوم! منتهی توی مترو بهمون جا نمیدن بشینیم!
در ضمن متعجبم که هنوز یک سطر استدلال دلچسب نخواندم که چرا بایستی انتخابات را تحریم کرد
شاید زبان فارسی زبان نارسا و پیچیده ای ست!
این که پیداست چرا !
سلام وب خوشگلی داری خوشحال میشم به منم سر بزنی
سلام
به نظر من بهتر است بحث شرکت یا عدم شرکت و چرایی انها کنار گذاشته شود در هر حال اتفاقیست که افتاده و حالا روحانی رئیس جمهور است و شایسته است از فضایی که خالقش نه روحانی و شعارهایش بلکه خود ما بودیم به نحو احسن استفاده کنیم. وقتی بعد از سالها میتوانیم دور هم جمع شویم بیانیه بدهیم خواسته هایمان را مطرح کنیم در مخالفت یا موافقت با وزریری کمپین راه بیندازیم یعنی داریم دوباره به جامعه مدنی بازمیگردیم و فاصله ای که با مردم ایجاد شده بود میخواهد کم شود...خلاصه فرصتی است برای تمرین مدنیت و باید که از آن استفاده کنیم
هدف من از نوشتن این پست که درگرفتن چنین بحثی نبوده است. این بحث اساساً چندان مهم نبوده و نیست . من تنها چند نقد و نکته در مورد وضعیت سیاسی جدید نوشتم . تمام تلاش ما باید اکنون مصروف شناختن و تحلیل وضعیت جدید ، نقد و بررسی آن و کوشش برای پی ریزی و شکل گیری نهاد های مدنی باشد.
سلام و عرض ادب
نهمین شماره سیولیشه-ویژه نامه استاد شهریار-با مقالات و مطالب متعدد و سه شعر چاپ نشده از استاد منتظر نقد و نظر شماست.
تشریف بیاورید
سلام و سپاس از اطلاع رسانی شما
سلام،ایمیل من را دریافت کردی؟
سلام
نه ، آدرسم را به ایمیلتان فرستادم
فرزانه نمای عزیز!
حدس میزدم آنقدر از شرافت بدور باشی که آخرین جواب من به افترائت را فورا پاک کنی تا بتوانی خود را تبرئه و مرا تخطئه کنی. از کسی چون تو بعید نبود که همچون زنان عامه فرار به جلو را برای پاکنمایی خود انتخاب کنی.
حوصله ندارم جوابم را دوباره تایپ کنم . اما با شعور مخاطبانت بازی نکن . واقعا که بود که گفت راههای ارتباط به اندازه ی ستارگان آسمان است؟ دریوزه گی ارتباط از چون توئی؟ قحط النسااست فکر کردی پیرزن؟
بی ظرفیتهایی چون تو هستند که دو تاایمیل که میگیرند ، توهم میزنند . با دو کشمش گرمی و با دو غوره سردی میکنی دختر خوب!
تا حالا 27 بار این جوابم را حذف کرده ای!! یا اتهامت را هم حذف کن یا این را هم بگذار بماند
(در جواب تهمتت در 13 مرداد 2:14 بعدازظهر در پست 8 مردادت در ذیل کامنت بنده)