دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

دنیای زیبای من

من طربم طرب منم زهره زند نوای من

مناظره در خاموشی

یک روز هشت رجل سیاسی رفتند و نشستند و گفتند ما برای حوزه زنان برنامه و ساز و کار و راهکار داریم اگر باور ندارید از دیگران بپرسید و دیگرانی که همه زن بودند هم چنان ایستاده به حرفها گوش می دادند . برنامه ها از این قرار بود :


- برنامه مدون در بحث جمعیت و خانواده برای رفع معضل کاهش جمعیت


- راهکار اجرایی در بحث حجاب و عفاف ، ازدواج و اختلاط زن و مرد و رواج سبک زندگی صحیح


- باز نگری قوانین و مقررات ، توانمند سازی زنان در ابعاد حقوقی و اجتماعی


- بالاخره خداوند تفاوت هایی را قائل شده است و ما می توانیم از همان تفاوت ها تبعیت کنیم . ما نمی توانیم از دستور العمل های غربی تبعیت کنیم و باید تفاوت هایی را برای خانم ها قائل شویم . دوبرابر بودن ارث مردان هم به نفع زنان است چون مرد باز ارثش را برای خانم هزینه می کند .


- ما در بحث تساوی حقوق زن و مرد مشکلی نداریم و مطابق دیدگاه اسلام زن و مرد را مکمل هم می دانیم .


- نگاه جنسیتی خوب است چرا که ما نمی پذیریم یک زن در معدن مشغول کار شود و در شایسته سالاری هم باید دو بعد را در نظر بگیریم .


- ما در مورد قوانین اجرایی و خلاء های قانونی نقص فرهنگی داریم و باید ابتدا فرهنگ قانونی کشور اصلاح شود.


- تغییر الگوی اشتغال ، دور کاری برای زنان و توجه به زنان خانه دار و توجه به نقش زنان در اقتصاد مقاومتی و ساز و کار احترام و تکریم زنان



اینکه کدام رجل کدام حرف را به چه هدفی می زند چندان مهم نیست . مهم  نیمه خاموش دیگرانی است که همچنان ، فقط " گوش می دهند.

 

به روی آب محالست ، ایستادن سنگ

مرکز افتاد برون ، بس که شد این دایره تنگ    

 نم

                                                   "بیدل دهلوی " 

 

 

اردیبهشتی که با من می دوید

اگر چه در این اطراف و اکناف، همگی بر این قول اند که در این روزهای خردادی که جماعتی از عوام و خواص منتظرند کسی از آسمان پایین بیاید و قلب هایشان را تسخیر کند و همه مشکلات ریز و درشت را با ید بیضایش حل کند ، باید کمتر گفت و بیشتر شنید اما بقول آلبر کامو : "می دانم اکنون می خواهم بنویسم ".


در اردیبهشتی که گذشت علاوه بر کارهای متعارف همیشگی مشغول یکی دو کار دیگر بودم ...


- بستری کردن و درمان مادرم برای ناراحتی ریه و قلبش... من مادری دارم بهتر از برگ درخت ... مادری که از تنهایی می ترسد... مادری که نقش لازیکس و سیتی آنژیو و برونکوسکوپی را در بهتر شدنش ندیده می گیرد و باور دارد که خدا باید حالش را خوب کند. گاهی هم فکر می کند به اندازه کافی ایمان ندارد که خدا به درمانش بپردازد.


- تحقیق و گشت و گذار برای انتخاب موضوع پایان نامه ام ... نتیجه جستجو ها عالی است به موضوع نابی رسیده ام مفصل بندی اولیه طرح را نوشته ام و ریز برنامه ام برای مطالعه و کار تا حدودی روشن شده است .امیدوارم در تعیین استاد راهنما و تصویب در گروه به مشکل نخورم ، البته بخورم هم مهم نیست ، طرح را رها نخواهم کرد.


- برای چندمین بار ساختن یک گروه از زنان و دخترانی که با پرسش هایی اساسی در زندگی شان مواجهند و اشتیاق دارند پاسخ ها را بیابند و البته دست به عمل بزنند فعلاً 5 نفر دانشجو هستیم که منظم جمع می شویم و فکر و بحث می کنیم برای شیوه هایی جدید که به بن بست نخوریم ... برای این یکی هم امیدوارم .



درنگ

نوشتن درباره ننوشتن ، از دشوار ترین کارهاست.



از الحاد و ایمانی که داریم

مصطفی ملکیان بعنوان مترجم کتاب " تنوع دین در روزگار ما " مقدمه ای زیبا و قابل تأمل برای آن نوشته است که بخش هایی از آن را آورده ام. به نظر می رسد ارزش محتوایی مقدمه مترجم بر خود کتاب می چربد. مؤلف کتاب ، چارلز تیلور فیلسوف کانادایی شارح هگل و منتقد مدرنیته است :


چهار ویژگی میشناسیم که، ظاهراً، تا پیش از قرن بیستم، مؤمنان و بی‌ایمانان جز بندرت واجد آنها نبوده‌اند، ولی امروزه در میان هر دو گروه شیوع و رواج تامّ یافته‌اند.


1) مؤمنان و بی‌ایمانان دیگر گمان و امید  ندارند که بتوان فقط به مدد دلیل و برهان و قرائن و شواهد عقلی و نظری طرف مقابل را مُجاب و متقاعد کرد و سخن خود را بر کرسی نشاند. روزگاری، مؤمنان گمان میکردند که به قدری روشن است که بی‌ایمانی نوعی کوری خودخواسته است که انسانها، روزی، بیدار می شوند و دیگر فریبش را نمی خورند. فقط کافی است که سوء نیّت و خبث طینت نداشته باشند و با صداقت و جدّیّت به ادلّه و براهین مؤمنان توجه کنند. از سوی دیگر، بی‌ایمانان به این امید بودند که، با پیشرفت علوم تجربی و روشن‌اندیشی، و تدوین یک اخلاق جدید انسانگرایانه، توّهمی بودن دین آشکار شود.


امّا، امروز، هم مؤمنان می دانند که هر دلیل و برهانی که برای تأیید موضع ایمانی و تثبیت و اثبات عقائد دینی اقامه شود، در هر گام، با چنان مسائل فیصله‌ناپذیر و مشکلات غیرقابل رفع روش شناختی، معرفت شناختی، منطقی، مابعدالطبیعی، و ارزش شناختی‌ای مواجه می شود که امید به مجاب و متقاعد کردن بی‌ایمانان چیزی نیست جز حلقه‌ی اقبال ناممکن جنباندن؛ و هم بی‌ایمانان می دانند که چیزهایی که هر کس می تواند آنها را یافته‌های بی‌چون و چرای علوم تجربی جدید بداند واقعاً به حدّ برهانی بر مادّی‌انگاری و بی‌ایمانی و خداناباوری نمی رسند.


2) امروزه، مؤمنان و بی‌ایمانان میتوانند چهره‌ی خود را در آیینه‌ی دیگر ببینند  و می بینند؛ و حال آنکه، پیش از این، هر یک از این دو گروه فقط میتوانست چهره‌ی خود را در آینه‌ی خود ببیند و می دید. روزگاری، مؤمنان و بی‌ایمانان فقط به خودانگاره خود دسترسی داشتند، یعنی به تصوّری که از خویشتن در ذهن خود داشتند، و نمی توانستد پی ببرند که طرف مقابل چه تصوّری از آنان در ذهن خود دارد؛ ولی، امروزه، هر کدام میدانند که در چشم دیگری چه جلوه‌ای دارند. مؤمنان میتوانند تصویر خود را در نظرگاه بی‌ایمانان ببینند، یعنی می توانند دریابند که، از نظر بی‌ایمانان، انسان‌هایی‌اند که مجذوب نگرشی بیش از حدّ ساده‌لوحانه و آسانگیرانه به امور شده‌اند، نگرششان به خدا بیش از حدّ ساده‌انگارانه، انسان‌محورانه، و آسانگیرانه است، نسبت به آخرین دستاوردهای علوم و معارف بشری غفلت دارند یا تغافل می ورزند، جهان نگری‌ای را که با زمان، مکان، و وضع و حالی ربط و مناسبت داشته است به ضرب و زور و با تکلّف و تصنّع با خود می کشند تا به همه‌ی زمانها، مکانها، و وضع و حال‌ها انتقال دهند، و... . بی‌ایمانان نیز می توانند تصور خود را در نظرگاه مؤمنان ببینند، یعنی می توانند دریابند که، از نظر مؤمنان، انسانهایی‌اند خودبزرگ‌بین، غرّه به اندک عقلی که به آنان داده شده است، ناسپاس، خوشدل به زندگی زودگذر دنیا و... .


3) امروزه، مؤمنان و بی‌ایمانان جاذبه‌های موضع طرف مقابل را نیز احساس می کنند. اگر چه، به نظر خودشان، باید به یک راه بروند، امّا هیچگاه از جذبه و جاذبه‌ی راه دیگر رهایی کامل ندارند. هر یک از طرفین می فهمد که موضع طرف دیگر را داشتن چه حالی دارد. از سویی، بی‌ایمانان، همچنان، از عالَم بی‌ایمانی احساس نوعی دلهره دارند، احساس می کنند که چیزی بزرگ و مهمّ از قلم افتاده است و درِ واقعیتی عظیمتر به رویشان بسته شده است و از این رو، احساس آرامش و امن و امان و معناداری همه چیز، امیدواری ، شادی، و رضایتی که در مؤمنان هست مجذوبشان می دارد. از سوی دیگر، مؤمنان مجذوب احساس کرامت، تسلّط، بلوغ، و استقلالی میشوند که با بی‌ایمانی پیوند دارد.


4) امروزه، مؤمنان و بی‌ایمانان، در مواضع خود، کمابیش دستخوش دوسوگرایی و تزلزل‌اند و از یکدله و قاطع و متصلّب بودن سابقشان خبری نیست. هم ایمان مؤمنان تُرد و شکننده شده است و هم بی‌ایمانی مخالفانشان .

 

پ.ن:  تنوع دین در روزگار ما : دیداری دوباره با ویلیام جیمز /چارلز تیلور / مصطفی ملکیان / نشر شور / پاییز 1389