اینجا، جایی نیست که بشود اخبار تازه را دید زد و گذشت اینجا جایی است که میشود از شیرینی یک حس گفت حسی که در لحظه کشدار و طولانی بیدارشدن یک اندیشه و تفکر به آدم دست میدهد.
بعد از مدتها به حاشیه راندهشدن و تحقیر و نادیدهگرفتن و صورتبندیهای فرمایشی در مورد زنان، یکبار دیگر زنها آمدهاند جایی ساختهاند مال خودشان برای زدن حرفهای خودشان ... اگر چه نیامده هجمه تنگنظریها و شاخ و شانهها شروع شده و اگر چه معلوم نیست پوسته محافظهکار و کجدار و مریز قدرت تا چه اندازه تاب بیاورد این آمدن را ... ولی به هر روی این آمدن نوری به قلب میتاباند.
حتی این لحظههای لغزنده و خطرناک که معلوم نیست دمی دیگر، روزی دیگر، باشد یا نباشد ورود به دور باطل نیست. آگاهی و توانمندی زنان نویسنده و روزنامهنگار و حتی مخاطبان این نشریات خود را به رخ میکشد. آنها روایتهای مستند از زندگی زنان گرد آوردهاند به نگاه مذکر پرداختهاند، از اقتصاد و زیستبوم و حقوق و سیاست نوشتهاند، اتاقی از آن خود ساختهاند، از ایدهها و روایتهای نا تمام گفتهاند و درباره ذهن و بدن زنان بحث افکندهاند.
پس نویسنده سرمقاله در آستانه بدرستی میگوید که "بهار آمده از سیم خاردار گذشته و ما عشاق و مجانین هوای باغ و گلشن کرده ایم ... ما همه توش و توان و تجربه افتادنها و برخاستنهایمان در این راه را تقدیم تداوم زندگیها میکنیم. نهی ما از نوشتن هستها و نیستها و امر زنان به بایدها و نبایدها جز به انزوای آنها و محرومیت از جریان زنده زندگی امروز نخواهد انجامید و آن که پایی در آب تر نکرده باشد چگونه میتواند نجاتدهنده غریق خود باشد؟ "
پ.ن : ماهنامه اجتماعی زنان امروز/ سال اول شماره یک / خرداد 1393/ به مدیر مسئولی و سردبیری شهلا شرکت
و دیگر اینکه عنوان پست هم انتخاب خانم شرکت برای سرمقاله اولین شماره مولود تازه رسیده است.
شما آیا همواره به متن کلام مینگرید نه به راوی آن؟ در همین مورد میتوانید فرض کنید که آن بقول شما یاوه های احتمالی را جلال نگفته بلکه خود من یا یک ناشناس گفته است. ممکن است بدون توجه به نام جلال ، یکبار با دقت آنرا بخوانید و نقد کنید؟ ( و بدین ترتیب به توصیه خود پیش از همه عامل باشید)