درون مدرن و ابزارهای مدرنیته رو به درستی نمیشناسم ولی اگر اینجا که من هستم نمودی از پردازش و پذیرش مدرنیته است ، چنگی به دل من نمیزنه . منظورم درون آدمهاست و نه ظاهر آرام و قانون مدار جامعه که نه تنها چنگ که ارکستر خوبی رو برای منٍ ندیدبدید اجرا میکنه . .... سنت نوی خودمون رو که میتونیم روشن کنیم ! نمیتونیم ؟ مثل بوق نزدن در خیابان و لبخند نزدن " به هر کسی که " میخوایم سر به تنش نباشه "
لبخند نزدن به هر کسی که می خواهیم سر به تنش نباشد یا بوق نزدن در خیابان
سلام علیکم. ای کاش از طرف «همـــــه» نمی فرمودید نظرتان را. من شخصاً نه مدرن هستم و نه پست مدرن. تصریح می کنم نه مدرن هستم و نه پست مدرن. اصولاً این کلمات «مدرن» و «پست مدرن»، و خود کلمه ی «سنت»، برایم تا کنون معنای دقیقی نداشته. به هر حال اگر شما و همنظران شما، معتقد باشید، «تعقل و تدبر و گفت و گو و خاموش نماندن»، ابزاری است که روی آن نوشته شده Made in modernism Made in post-modernism Made in secularism و نوشته شده All rights reserved خب البته غیر طبیعی نیست اگر بگوئید «درون سنت و با ابزارهای سنت فقط می توان خاموش ماند».
سلام من که نظرم را با قید انگار گفته ام اما "همه " هم بیراه نیست .
اتفاقا کلمه الا بختکی را برای همین آوردم دقیقا به همین دلیل که این کلمات مدرنیته و پست مدرنیته و حتی سنت برایمان معنای دقیقی ندارد.
و دیگر اینکه مدرن شدن و پست مدرن شدن مظاهر دیگری هم غیر از همین تعقل و تدبر و گفت و گو و خاموش نماندن دارد. خصوصاً در این ایام پیشا خردادی ! که همه خواهان تعامل و گفت و گو و آزادی بیان و کرسی و مناظره و بحث و نظر مردم و حق مردم و دموکراسی و انتخابات آزادند. عده ای هم به نسبی بودن همه چیز و ائتلاف با همه کس رسیده اند در این میان . مستندات می گویند گویا همه این مفاهیم از مبانی دنیای مدرنند .
نمی توان با دو پا درون سنت ایستاد و هوای مدرنیته داشت . این است که گفتم همه ندانسته مدرن شده ایم !
سلام فکر کنم همینجوری الابختکی ابزارهای مدرن و پست مدرن رو دور برمون استفاده می کنیم ...شدن ی من نمی بینم.البته به چشمهای من خیلی وقته که اعتماد نیست...ولی شاید به همین علته که گاهی فقط می توان خاموش ماند.
سلام اتفاقاً چشمان شما بر فراز میله بی پرچم وجودتان درست می بیند شدنی نیست . ابزارهای مدرن و پست مدرن هم ، کارمان را راه می اندازد چرا نکنیم ؟ تازه گاهی قبولشان هم نداریم!
سلام پس مطابق با اینکه " این کلمات مدرنیته و پست مدرنیته و حتی سنت برایمان معنای دقیقی ندارد." و در ادامه برای صدور احکامی چنین همه شمول، ابتدا باید در تعریف به اشتراک نظر رسید. البته من بعید می دانم که اصلا این شدنی باشد و بشود!
سلام همون چون الابختکی و ناخواسته مدرن و پست مدرن! شدیم روزگارمان چنین تیره و تار شد. که کسی چون ابدالقدیر خان پاکستانی بیاید در دانشگاه مملکتمان به ما بگوید که «مشکل شما این است که همیشه اول کالای مدرن را میاورید، بعد می خواهید فرهنگ استفادش را جا بندازید.» به قول شما امروز ایرانیان در مدرن شدن و آپدیت ماندن پیشتازند
سلام چه عجب منور کردی برادر! حالا مطمئن نباش که ناخواسته هم بوده است . الان خیلی هم مشتاقیم به خاطر همان مهجوری و اینا
من سنتی هستم در جامعه بسیار سنتی هستیم اگر کمی پست مدرن شویم فوری در هجمه ای دسته جمعی انگ نادان و خائن و ساده می خوریم فقط در فضای مجازی می توانیم کمی بنویسیم از خواسته هایمان و چیزهایی که نیست ولی دوست داریم باشد
گمان نمی کنم! سنتی ترین بخش های جامعه ما هم مدرن شده اند و در فضای مدرن نفس می کشند ولی احتمالاً خودشان بی خبرند .
سلام. ما فقط از مدرنیتهی ابزاری داریم استفاده میکنیم. یه بار آشوری میگفت خواستهی ما از همون اول گرفتن ابزار بوده، نه تفکرش. در نتیجه، طرف پشت ماشین آخرین مدل میشینه و به غرب فحش میده.
وبلاگ جنبش اصلاح طلبی با مطالب زیر به روز گردید: اگر رهبران جریان حاکم ادعای ایمان به قرآن دارند باید پاسخ قانع کننده ای به ایرادات منتقدین بدهند رهبران گمراهی(قسمت دوم) آیا ولی فقیه می تواند حرام الهی را حلال نماید(قسمت ششم) بسیجیان در سال 1388 رفتار ظالمانه ای داشتند بسیجیان در سال 1388 رفتار مصلحانه ای نداشتند بسیجیان در سال 1388 رفتار جبارانه ای با معترضین داشتند - حکومت های غیر خدایی تحمل انتقاد را ندارند از سوره شعراء آیه 167 - نشانه حکومت های غیر خدایی از آیات 128تا130 سوره شعراء - شهید حق شهید باطل - اصلاح طلبان و لزوم دقت در انتخاب مصادیق - حکومت های غیر خدایی تحمل انتقاد را ندارند از سوره شعراء آیه 116 - نباید به نام دین مردم را رد صلاحیت نمود - نباید افراد را به خاطر اینکه جرمی مرتکب شده اند از حق تعیین سرنوشت برابر محروم نمود - اگر نظام اصلاح ناپذیر باشد باید از کشور هجرت نمود - حاکمان باید تسلیم دلایل منطقی منتقدین باشند - لزوم فراهم نمودن شرایط مناظره برای تمامی منتقدین - نباید هر منتقدی را فتنه گر نامید - باید به دلایل منتقدین گوش داد
لطفاً از مطلب فوق بازدید کرده و نظر خود را اعلام نمائید. با تشکر
در ضمن: وبلاگ http://besharat40d.blogfa.com در تاریخ 30 دی ماه توسط هکرها حذف شده است
اگر واقعا جامه دران رقص کنان می رفتیم که خوب بود؛ ما جامه کنان رقص دهان ( = رقص دهنده) می بریم !
یعنی نه جامه درآوردن انتخابی است نه رقصیدن و نه رفتن مان؛ حالا یکی تحت تاثیر سنت؛ یکی تحت تاثیر پست مدرنیسم و یکی هم تحت تاثیر مدرنیسم :-))
رقص کنان را از این جهت گفتم که حواسمان جمع نیست . داریم یک سمتی می رویم و همه را هم از همان سمت حذر می کنیم . اگر می توانستیم برقصانیم که اوضاعمان بهتر از این بود
والا چه عرض کنم آگاهی و حرکت برنامه ریزی شده حلقه مفقوده خیلی از امور ماست اما در باب اینکه آش شله قلمکار سنت و مدرنیسم شده ایم شاید یک دلیل این باشد که ما از چیزهایی بدمان می آید که لزوماً دلیل مشکلاتمان نیستند.
حرکت برنامه ریزی شده چیه ؟ حلقه مفقوده کدام است خواهر ؟ آش شله قلمکار هم اگر بودیم خوب بود همان هم نیستیم دلیل بزرگ مشکلمان همین است که نیستیم اصلاً
ظاهرا شرقی جماعت ناخواسته وارد این چرخه شده است. به تعبیر شما الابختکی!
کم کم باید با چشم مسلح دنبال سنتی گشت. البته سنتگرایان هستند و بنیادگرایان نیز بیشتر؛ آخرینهای شعلههای شمعی در مسیر باد.
به نظرم سنت گرایان و بنیاد گرایان آخرین شعله ها نیستند . این افکار مدام خودشان را در شکلهای جدیدی باز تولید می کنند حتی به شکلهایی شبیه مدرنیته و پست مدرنیته . این همان اتفاقی است که من خواسته ام ازش حرف بزنم
یعنی چون این "همه" نمیتونند خاموش باشند به صورتی الابختکی ای مدرن و پست مدرن شدند؟ یا کلا سر و صدا و سخنوری نشانی از مدرن بودن یا پست مدرن بودنه؟ شاید من منظور شما رو نفهمیدم اما فکر میکنم این طرز نگارش مختصر و کلی هم بی تاثیر در این نافهمی من نیست.
باید طرز نگارش را کد گذاری فرض کنید و یک آشکار ساز کد داشته باشید که البته شما بی نصیب هم نیستید ازش . می خواهم بگویم کسانی که دارند از سنت دم می زنند به تناقض مهلکی دچارند وگرنه سنت الان حرفی برای زدن ندارد.
سلام اگر مساله ی سنت و مدرنیته ، مساله ی "زمان تاریخی" باشد و موضعی که ما در آن "ایستاده ایم و درخویشتن خویش و در جامعه می نگریم، و اگر گرانیگاه ارشمیدسی انچه مدرنیته خوانده اند انقلاب دکارتیِ شک ورزیدن در همه چیز باشد، انگاه با دستاویز این سنجیدار می توانیم از خوب بپرسیم که ما تا چه اندازه "قرون وسطی" ی خویش را پس پشت نهاده و از ان "فضایی" که به همه چیز از دریچه یقین مطلق می نگریست فاصله گرفته ایم. این معیار خوبی است تا ببینیم چه اندازه تاب تغییر و دگر شدن و گسست را داریم، با این عینک آنچه در ایران می بینیم نوعی قرون وسطی است ملبس به ظواهر شیک و پیک مدرنیته و پست مدرنیته. به دور و بر خودمان بنگریم، 90 درصد مسائلی که به زندگی و منش و شغل و اینده و رفتار و کردار ما مربوط میشود هنوز جنبه ی "تابو" و مقدسات دارد، نه فقط در میان عامیان که در میان بسا به ظاهر روشن اندیشان نیز! مساله این است : ما کی برای خودمان به مساله تبدیل میشویم ؟ شک دکارتی کی در ما جوانه می زند؟ شک ورزیدن در همه چیز قانون ها، عرف ها، عقیده ها، مقدسات، تابو ها و حتا در بودن و نبودن خویش. این است موضعی که دکارت در آن ایستاد و به واسطه ی آن به زمان ناسوتی عالم و ادم پا نهاد و با زمان لاهوتی گسست ایجاد کرد. با این توصیف باید پرسید؟ موضع ما کجاست؟ در قرون وسطی، در مدرنیته یا پست مدرنیته؟
سلام تن پوسیده و بی رمق و بحران زده سنت را لباس مدرن پوشانده ایم و نشسته ایم به تماشا ! منتظر جامه پست مدرن خوب همین است . شکی در کار نیست . پرسشی صورت بندی نمی شود همین است که ما هیچ نیستیم
راستی این چه مدرنیته و چه پست مدرنیته ای است که در آن "در خانه ی هنرمندان"! مملکت - چه تقارن موزونی- دو جوان دزد را به دار می کشند -چه مناسبتی میان جرم و مجازات!- آنگاه مردم با فرهنگ ما که هنرها همه نزد انهاست و بس بالای درخت می روند تا بهترین مکان را برای فیلم برداری از این حادثه ی خوشایند! پیدا کنند و شاید به منزل ببرند و جمع اهل خانه ، خوش بنشینند و از دیدن چنین لحظه ها و صحنه هایی ...
این همه روشنفکر که ما داریم در باره ی این مردم که با اعمال و شعایر مقدسشان بر هر جنایت مقدسی مهر تایید می زنند چه حرفی برای گفتن دارند؟
در این موارد چراغ خاموش تشریف دارند ! یا حد اکثر به سمت زنانه مجلس غش می فرمایند !
کم اوردی رفیق .. چرا اینجا با رفیق خواندن شما ، کم اوردن را پشت سرش می اورم .. ایران ، بخصوص نسل دوم تربیت شده در مکتب و « دانشگاه « اسلامی ، گیر کرده در بین سبز سیدی شارلارتان بازاری و بفروش تا بخرم و چند مفهوم و تز و ایده غربی و تجربه های مثل سنت و ارتجاع به شکل تعریف شده غربی انهم دکارتی ، که هیچ گونه نزدیکی و انطباقی با اندیشه و رفتار واقعی اجتماعی و سیاسی در ایران ندارد . خود گفتی و خود خندی .. ایران پشت مدرن بوده و هست و با این اوضاع چندین ده سال هم در این پشت مدرن خواهد بود ، تا مدرن شده و مدرن را هم پشت سر بگذارد و پست مدرن شود ، و شاید هم هیچ وقت نشود !
سلام بالا بلند صبح شنبه ای و آرزوی ساختن هفته ای نه فقط متفاوت یا مدرن بلکه با ارزش و مهم
چه گویمت که چه با جانم اشتیاق نکرد
سلام منیر جان
درون مدرن و ابزارهای مدرنیته رو به درستی نمیشناسم ولی اگر اینجا که من هستم نمودی از پردازش و پذیرش مدرنیته است ، چنگی به دل من نمیزنه .
منظورم درون آدمهاست و نه ظاهر آرام و قانون مدار جامعه که نه تنها چنگ که ارکستر خوبی رو برای منٍ ندیدبدید اجرا میکنه .
....
سنت نوی خودمون رو که میتونیم روشن کنیم ! نمیتونیم ؟
مثل بوق نزدن در خیابان
و لبخند نزدن " به هر کسی که " میخوایم سر به تنش نباشه "
لبخند نزدن به هر کسی که می خواهیم سر به تنش نباشد
یا بوق نزدن در خیابان
عین مدرنیته است .
سلام علیکم.
ای کاش از طرف «همـــــه» نمی فرمودید نظرتان را.
من شخصاً نه مدرن هستم و نه پست مدرن. تصریح می کنم نه مدرن هستم و نه پست مدرن. اصولاً این کلمات «مدرن» و «پست مدرن»، و خود کلمه ی «سنت»، برایم تا کنون معنای دقیقی نداشته.
به هر حال اگر شما و همنظران شما، معتقد باشید، «تعقل و تدبر و گفت و گو و خاموش نماندن»، ابزاری است که روی آن نوشته شده
Made in modernism
Made in post-modernism
Made in secularism
و نوشته شده
All rights reserved
خب البته غیر طبیعی نیست اگر بگوئید
«درون سنت و با ابزارهای سنت فقط می توان خاموش ماند».
سلام
من که نظرم را با قید انگار گفته ام اما "همه " هم بیراه نیست .
اتفاقا کلمه الا بختکی را برای همین آوردم دقیقا به همین دلیل که این کلمات مدرنیته و پست مدرنیته و حتی سنت برایمان معنای دقیقی ندارد.
و دیگر اینکه مدرن شدن و پست مدرن شدن مظاهر دیگری هم غیر از همین تعقل و تدبر و گفت و گو و خاموش نماندن دارد.
خصوصاً در این ایام پیشا خردادی ! که همه خواهان تعامل و گفت و گو و آزادی بیان و کرسی و مناظره و بحث و نظر مردم و حق مردم و دموکراسی و انتخابات آزادند. عده ای هم به نسبی بودن همه چیز و ائتلاف با همه کس رسیده اند در این میان .
مستندات می گویند گویا همه این مفاهیم از مبانی دنیای مدرنند .
نمی توان با دو پا درون سنت ایستاد و هوای مدرنیته داشت . این است که گفتم همه ندانسته مدرن شده ایم !
آنچنان هم سنتی نیستیم.
حالا که کم کم داریم مدرن میشویم (با همه قناسی روندش) نباید گارد گرفت
چه عرض کنم
سلام
فکر کنم همینجوری الابختکی ابزارهای مدرن و پست مدرن رو دور برمون استفاده می کنیم ...شدن ی من نمی بینم.البته به چشمهای من خیلی وقته که اعتماد نیست...ولی شاید به همین علته که گاهی فقط می توان خاموش ماند.
سلام
اتفاقاً چشمان شما بر فراز میله بی پرچم وجودتان درست می بیند شدنی نیست . ابزارهای مدرن و پست مدرن هم ، کارمان را راه می اندازد چرا نکنیم ؟ تازه گاهی قبولشان هم نداریم!
سلام
پس مطابق با اینکه " این کلمات مدرنیته و پست مدرنیته و حتی سنت برایمان معنای دقیقی ندارد." و در ادامه برای صدور احکامی چنین همه شمول، ابتدا باید در تعریف به اشتراک نظر رسید. البته من بعید می دانم که اصلا این شدنی باشد و بشود!
سلام
پس خاموش که می شود ماند ... نه ؟
سلام
همون چون الابختکی و ناخواسته مدرن و پست مدرن! شدیم روزگارمان چنین تیره و تار شد.
که کسی چون ابدالقدیر خان پاکستانی بیاید در دانشگاه مملکتمان به ما بگوید که «مشکل شما این است که همیشه اول کالای مدرن را میاورید، بعد می خواهید فرهنگ استفادش را جا بندازید.»
به قول شما امروز ایرانیان در مدرن شدن و آپدیت ماندن پیشتازند
سلام
چه عجب منور کردی برادر!
حالا مطمئن نباش که ناخواسته هم بوده است . الان خیلی هم مشتاقیم به خاطر همان مهجوری و اینا
سلام
ما دچار پرش غورباغه ای از دوران سنتی به پست مدرن شده ایم
سلام
یعنی لزجی و چسبندگی هم هست
من سنتی هستم
در جامعه بسیار سنتی هستیم
اگر کمی پست مدرن شویم فوری در هجمه ای دسته جمعی انگ نادان و خائن و ساده می خوریم
فقط در فضای مجازی می توانیم کمی بنویسیم از خواسته هایمان و چیزهایی که نیست ولی دوست داریم باشد
گمان نمی کنم! سنتی ترین بخش های جامعه ما هم مدرن شده اند و در فضای مدرن نفس می کشند ولی احتمالاً خودشان بی خبرند .
پیتزای قورمه سبزی!
نه چندان !
سلام.
ما فقط از مدرنیتهی ابزاری داریم استفاده میکنیم. یه بار آشوری میگفت خواستهی ما از همون اول گرفتن ابزار بوده، نه تفکرش. در نتیجه، طرف پشت ماشین آخرین مدل میشینه و به غرب فحش میده.
سلام
این هم یک جورشه . منتظر غذاهای هضم شده ایم
با سلام
وبلاگ جنبش اصلاح طلبی با مطالب زیر به روز گردید:
اگر رهبران جریان حاکم ادعای ایمان به قرآن دارند باید پاسخ قانع کننده ای به ایرادات منتقدین بدهند
رهبران گمراهی(قسمت دوم)
آیا ولی فقیه می تواند حرام الهی را حلال نماید(قسمت ششم)
بسیجیان در سال 1388 رفتار ظالمانه ای داشتند
بسیجیان در سال 1388 رفتار مصلحانه ای نداشتند
بسیجیان در سال 1388 رفتار جبارانه ای با معترضین داشتند
- حکومت های غیر خدایی تحمل انتقاد را ندارند از سوره شعراء آیه 167
- نشانه حکومت های غیر خدایی از آیات 128تا130 سوره شعراء
- شهید حق شهید باطل
- اصلاح طلبان و لزوم دقت در انتخاب مصادیق
- حکومت های غیر خدایی تحمل انتقاد را ندارند از سوره شعراء آیه 116
- نباید به نام دین مردم را رد صلاحیت نمود
- نباید افراد را به خاطر اینکه جرمی مرتکب شده اند از حق تعیین سرنوشت برابر محروم نمود
- اگر نظام اصلاح ناپذیر باشد باید از کشور هجرت نمود
- حاکمان باید تسلیم دلایل منطقی منتقدین باشند
- لزوم فراهم نمودن شرایط مناظره برای تمامی منتقدین
- نباید هر منتقدی را فتنه گر نامید
- باید به دلایل منتقدین گوش داد
لطفاً از مطلب فوق بازدید کرده و نظر خود را اعلام نمائید.
با تشکر
در ضمن:
وبلاگ http://besharat40d.blogfa.com در تاریخ 30 دی ماه توسط هکرها حذف شده است
http://besharat50.blogfa.com
اگر واقعا جامه دران رقص کنان می رفتیم که خوب بود؛ ما جامه کنان رقص دهان ( = رقص دهنده) می بریم !
یعنی نه جامه درآوردن انتخابی است نه رقصیدن و نه رفتن مان؛ حالا یکی تحت تاثیر سنت؛ یکی تحت تاثیر پست مدرنیسم و یکی هم تحت تاثیر مدرنیسم :-))
رقص کنان را از این جهت گفتم که حواسمان جمع نیست . داریم یک سمتی می رویم و همه را هم از همان سمت حذر می کنیم .
اگر می توانستیم برقصانیم که اوضاعمان بهتر از این بود
والا چه عرض کنم
آگاهی و حرکت برنامه ریزی شده حلقه مفقوده خیلی از امور ماست اما در باب اینکه آش شله قلمکار سنت و مدرنیسم شده ایم شاید یک دلیل این باشد که ما از چیزهایی بدمان می آید که لزوماً دلیل مشکلاتمان نیستند.
حرکت برنامه ریزی شده چیه ؟ حلقه مفقوده کدام است خواهر ؟
آش شله قلمکار هم اگر بودیم خوب بود
همان هم نیستیم
دلیل بزرگ مشکلمان همین است که نیستیم اصلاً
ولی کلاً نفهمیدم منظورت چیست، یعنی اینکه مطمئن نیستم جان کلامت چیست
حق داری
سلام
بله همه در مسیر مدرن شدن هستند.
ظاهرا شرقی جماعت ناخواسته وارد این چرخه شده است. به تعبیر شما الابختکی!
کم کم باید با چشم مسلح دنبال سنتی گشت. البته سنتگرایان هستند و بنیادگرایان نیز بیشتر؛ آخرینهای شعلههای شمعی در مسیر باد.
به نظرم سنت گرایان و بنیاد گرایان آخرین شعله ها نیستند .
این افکار مدام خودشان را در شکلهای جدیدی باز تولید می کنند حتی به شکلهایی شبیه مدرنیته و پست مدرنیته .
این همان اتفاقی است که من خواسته ام ازش حرف بزنم
سلام
اون پرش غورباغه ای مال من بود
سلام،
پس پسکی رفتن، همین نتیجه را دارد.
سلام
باز اگر پس پسکی می رفتیم اقلا سنت خودمان را می شناختیم
ما اصلا جایی نمی رویم ! همین جا هستیم !
یعنی چون این "همه" نمیتونند خاموش باشند به صورتی الابختکی ای مدرن و پست مدرن شدند؟ یا کلا سر و صدا و سخنوری نشانی از مدرن بودن یا پست مدرن بودنه؟
شاید من منظور شما رو نفهمیدم اما فکر میکنم این طرز نگارش مختصر و کلی هم بی تاثیر در این نافهمی من نیست.
باید طرز نگارش را کد گذاری فرض کنید و یک آشکار ساز کد داشته باشید
که البته شما بی نصیب هم نیستید ازش .
می خواهم بگویم کسانی که دارند از سنت دم می زنند به تناقض مهلکی دچارند وگرنه سنت الان حرفی برای زدن ندارد.
سلام
اگر مساله ی سنت و مدرنیته ، مساله ی "زمان تاریخی" باشد و موضعی که ما در آن "ایستاده ایم و درخویشتن خویش و در جامعه می نگریم، و اگر گرانیگاه ارشمیدسی انچه مدرنیته خوانده اند انقلاب دکارتیِ شک ورزیدن در همه چیز باشد، انگاه با دستاویز این سنجیدار می توانیم از خوب بپرسیم که ما تا چه اندازه "قرون وسطی" ی خویش را پس پشت نهاده و از ان "فضایی" که به همه چیز از دریچه یقین مطلق می نگریست فاصله گرفته ایم. این معیار خوبی است تا ببینیم چه اندازه تاب تغییر و دگر شدن و گسست را داریم، با این عینک آنچه در ایران می بینیم نوعی قرون وسطی است ملبس به ظواهر شیک و پیک مدرنیته و پست مدرنیته. به دور و بر خودمان بنگریم، 90 درصد مسائلی که به زندگی و منش و شغل و اینده و رفتار و کردار ما مربوط میشود هنوز جنبه ی "تابو" و مقدسات دارد، نه فقط در میان عامیان که در میان بسا به ظاهر روشن اندیشان نیز! مساله این است : ما کی برای خودمان به مساله تبدیل میشویم ؟ شک دکارتی کی در ما جوانه می زند؟ شک ورزیدن در همه چیز قانون ها، عرف ها، عقیده ها، مقدسات، تابو ها و حتا در بودن و نبودن خویش. این است موضعی که دکارت در آن ایستاد و به واسطه ی آن به زمان ناسوتی عالم و ادم پا نهاد و با زمان لاهوتی گسست ایجاد کرد. با این توصیف باید پرسید؟ موضع ما کجاست؟ در قرون وسطی، در مدرنیته یا پست مدرنیته؟
تحفه ای پیشکش به دوستان:
https://www.4proxy.de/index.php?q=aHR0cDovL3d3dy5yYWRpb3phbWFuZWguY29tL3NpdGVzL2RlZmF1bHQvZmlsZXMvc2hhYmFucmFtZWdpXzAucGRm
سلام
تن پوسیده و بی رمق و بحران زده سنت را لباس مدرن پوشانده ایم و نشسته ایم به تماشا ! منتظر جامه پست مدرن
خوب همین است . شکی در کار نیست . پرسشی صورت بندی نمی شود
همین است که ما هیچ نیستیم
راستی این چه مدرنیته و چه پست مدرنیته ای است که در آن "در خانه ی هنرمندان"! مملکت - چه تقارن موزونی- دو جوان دزد را به دار می کشند -چه مناسبتی میان جرم و مجازات!- آنگاه مردم با فرهنگ ما که هنرها همه نزد انهاست و بس بالای درخت می روند تا بهترین مکان را برای فیلم برداری از این حادثه ی خوشایند! پیدا کنند و شاید به منزل ببرند و جمع اهل خانه ، خوش بنشینند و از دیدن چنین لحظه ها و صحنه هایی ...
این همه روشنفکر که ما داریم در باره ی این مردم که با اعمال و شعایر مقدسشان بر هر جنایت مقدسی مهر تایید می زنند چه حرفی برای گفتن دارند؟
در این موارد چراغ خاموش تشریف دارند !
یا حد اکثر به سمت زنانه مجلس غش می فرمایند !
سلام
الا بختکی هم نیست
خط مقدم خودمان را با خط مقدم دیگری اشتباه گرفته ایم و گرنه هدف تحول است نو خواهی است و ...
این روزها در به در یک خط مقدم جدید ام جدید و موثر نه مد روز و فانتزی .....
سلام
تو درد را می فهمی . تو می فهمی که نداشتن مرز از کجا آب می خورد ؟
با سلام
در اینکه جو زده می شویم شکی نیست . شاید این جمله شما هم از سر جو زدگی باشد ولی مصادیق انسانی معاصر بخش دوم شما را نقض میکنند.
سلام
ببخشید کدام مصادیق ؟؟
سلام دوست عزیز
خییییلی زیبا بود:)
سلام دوست همنام
کم اوردی رفیق ..
چرا اینجا با رفیق خواندن شما ، کم اوردن را پشت سرش می اورم ..
ایران ، بخصوص نسل دوم تربیت شده در مکتب و « دانشگاه « اسلامی ، گیر کرده در بین سبز سیدی شارلارتان بازاری و بفروش تا بخرم و چند مفهوم و تز و ایده غربی و تجربه های مثل سنت و ارتجاع به شکل تعریف شده غربی انهم دکارتی ، که هیچ گونه نزدیکی و انطباقی با اندیشه و رفتار واقعی اجتماعی و سیاسی در ایران ندارد .
خود گفتی و خود خندی ..
ایران پشت مدرن بوده و هست و با این اوضاع چندین ده سال هم در این پشت مدرن خواهد بود ، تا مدرن شده و مدرن را هم پشت سر بگذارد و پست مدرن شود ، و شاید هم هیچ وقت نشود !
اینروزها خیلی به این موضوع فکر میکنم.
خاموشام اما .....
می دانم