می گویند قبلاً این طور نبوده ، زنان و مردان در کنار هم سالها به خوبی و خوشی و با رضایت زندگی می کرده اند و زندگی با ملایمت در جریان بود ...... خیال می کنم سابقه ی دعوا بر می گردد به زمانی که "دیگری" آدم شد ... یعنی از زمانی که دیگری هم برای خودش کسی شده است ، رابطه ها به این روز افتاده اند .... چه روزی ؟ رابطه ها بی ثبات شده اند.
شاید هم قصه از طغیان انسان در برابر خدا شروع شد . رابطه انسان و خدا شکاف برداشت و لرزید ...خوب مقاومت و ترمیم و بازسازی و تفسیر هنوز هم ادامه دارد .
دیگری ها دارند به رسمیت شناخته می شوند : "انسان و خدا " ... "شرق و غرب " ... " زن و مرد "
خوب از آنجاییکه خود و دیگری هر دو به رابطه دلسته و محتاجند رابطه ها نو به نو بازیابی و تصحیح می شوند . زخم ها ترمیم می شود هر آنچه که هست دوباره تقسیم می شود و زندگی کماکان ادامه دارد .
خود برای بازشناسی خودش به دیگری محتاج است دیگری هم مشتاق است ، پر و بال می گیرد و هی " آدم تر " می شود .
اما دیگری هنوز ضعیف است. خیلی ضعیفتر از آنکه بشود ادعای برابری خواهانه و قدرت طلبانه اش را به پای اخلاق برترش نوشت .
پ.ن : یاد بانوی داستان ایران گرامی
چه روزی هم فوت کرد .. زری سووشون یک پا 8 مارسی رادیکال بود
آره واقعاً ...تصادف غریبی است
ولی زری هنوز دارد از پشت در به حرف مردها گوش می دهد !
این که رابطه ها به این روز افتاده اند ، به جنس رایطه ها و جنس آدم های توی رابطه ها هم ربط دارد . جنس ها دیگر اصل نیستند .
جنس رابطه ها اصل نیست؟!
خوب رابطه اصل چیست ؟ رابطه ای نیست که از سر اشتیاق و نیاز آدمها شکل بگیرد؟ خوب الان هم همین طور است
آدمها به هم نیازمندند
چیزی برای گفتن در مورد این روز ندارم
خوب گفتی ...هنوز زنان سرزمین من راه درازی دارند ....
سلام،
خوش به سعادت خودها و دیگرانی که، ارادتی به حضرت عشق دارند.
سلام بر شما
آری عشق راهها را کوتاه می کند ...نشدنی ها را شدنی می کند ...اگر بماند
سلام
بازم به روز زن خودمون
همین دیروز دو تا خبر بد شنیدم .یکی رفتن سیمین خانم دانشور
و دیگری (با دیگری شما فرق داره) جدا شدن یکی از دوستام از همسرش، اونم با وجود یک بچه! چه عاشقانه هایی با هم داشتند این دو
حالم گرفته است.
سلام
روز زن خودمون مگر چطور است ؟ اصلا فلسفه اش برای زنان امروز چیه ؟
اصلاً اینجا چرا یک روز به اسم زن هست ؟
یعنی واقعا فکر می کنی مرگ دانشور به مناسبت روز زن بوده ؟ هیهات ! ایشان 90 ساله بودند مرگشان به مناسبت کهن سالی بوده فقط
برای جدا شدن دوستتان اون هم با یک بچه متاسفم بسیار زیاد...امروز برخی از جدایی ها برای اینکه اتفاق نیفتد نیاز به فداکاری دارد .گاهی گریزی از جدایی نیست ...
'سیمین به معشوقش جلال پیوست' !!!
این میتونست تیتر یه مجله در دهه ۴۰ باشه!
اما امروز خود سیمین جایگاهی مستقل و بلندآوازه داره.
پس هنوز در همان دهه هستیم چون برای مراسمش زده بودند سیمین به دیدار جلال رفت ...هنوز هم
سلام
یادش گرامی...
در مورد روز زن هم حالا حالا ها راه داریم تا این روز برای ما هم روز زن باشه... و ایضاً روزهای دیگر
سلام
دقیقاً همین طور است با شما موافقم ما هنوز جزیره ایم در جهان
وقتی سی سال پیش زنانی در مخالفت با حجاب اجباری به خیابانها رفتند ممکن بود ما هم روز زنی داشته باشیم و خلق کنیم .
اما وقتی آن ناکامی در طی سالها به ضد خودش تبدیل شده ...
اما یاد آوری کاری که زنان در 8 مارس کرده اند ضرری ندارد . اقلاً می تواند کنجکاوی ایجاد کند که این روز چرا روز جهانی زن شده
سلام علیکم.
نه 8 مارس نه اول مه، اینها را حکومت ایران نمی پذیرد. حالا اول مه را یک مقدار فرمالیته نمایشهایی برگزار می کنند در ایران، به طور دستوری، اما ظاهراً 8 مارس صددرصد دافعه دارد برای حکومت. من شخصاً علاقه ی خاصی ندارم به 8 مارس، یعنی این روز خاص از این ماه خاص برایم اهمیتی ندارد، ولی:
اگر اجماع تقریباً جهانی وجود داشته باشد که 8 مارس روز زن است، بنده گمان می کنم بهتر است ایران هم «این روز» را روز زن بداند، و ابداً منافات ندارد با این که روز تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها جداگانه گرامی داشته شود و جشن بگیریم و شاد باشیم.
سلام
نپذیرفتن آنها طبیعی است هیچ کدام از این مناسبتها دولتی و حکومتی نیست .
پذیرفتن و نپذیرفتن زیاد مهم نیست . اگر همه مردم به سطحی از درک برسند که حوادث آن روزها را اقلا در حد کمی تحلیل کنند و به مقایسه شرایط امروز با آن روزها برسند. بتوانند صحبت از حق طبیعی انسانها کنند
این مهم است ...ظاهراً حق انسان در این سرزمین هم چنان سخن مگوست
سلام فرزانه جان .رابطه تنها چیزی که به امید داشتنش با شخصی که عاشقش هستم مرا به زندگی وا میدارد.
سلام.
معلوم نیست این رابطهی مبتنی بر محتاجی و مشتاقی چقدر دوام داشته باشه، بهخصوص توی زمانهای که روی بیشتر چیزها مهر ناپایداری خورده.
یاد سیمین دانشور هم بهخیر.
سلام
اینجا هم صحبت سر همین ناپایداری هاست
درود بر شما..
شیوایی و روانی قلمتان دلیلی شده بر زیبایی وبتان..
دلایل متفاوتی بر ضعیف ماندن دیگری یا زن در ایران امروز هست که به نظرمن بیشترین کوتاهی برای ضعف به خود بانوان ایرانی در کسب قدرت و صحبت از ناحیه برابری و حتی زور باز میگردد..
زمان میخواهد تا زن ایرانی خود را از کلیشه ها و فرهنگ نادرست بیرون بکشد و به عنوان زنی مدرن و با اعتماد به نفس واقعی در جامعه حضور پیدا کند..
پست صدای دو دست زیبا بود و غمناک ..
حقیقتا حقیقت های تلخ هستند..
پیروز باشید..
سلام
والا بنده تحمل این همه تعارف را که ندارم بهر حال ممنونم از لطف شما
در مورد زنان، موضوع کسب قدرت آنهم با زور نیست در اولین مرحله آگاهی و آشنایی زنان با حقوق انسانی است .
حقوق انسانی که ربطی به زن و مرد بودن هم ندارد اینکه زن هم انسان است و از تمامی حقوق انسانی برخوردار
طرح موضوع آنهم در سرزمینی که انسان اساسا صاحب حق شناخته نمی شود دشوارتر است
همیشه به این فکر می کردم که چی شد انیجوری شد؟
و اغلب به این نتیجه یمرسم که تاریخ نگار زنی نبوده که تاریخ و آرشیو را بنویسد
نیکفر جمله جالبی دارد می گوید آرشیو مهم است اینکه چه نیرویی آرشیو را بنویسد اغلب آن نیرو برنده خواهد بود
بله این هم هست گرچه تمام قصه نیست
شماره رو فرستادم
مرسی
سلام
البته نویسنده محترم قدر کافی عمر کرده بود و خاصه اینکه چند سال آخر هم هوش و حواس آن چنانی نداشت.ولی با این حال رفتن یک زن نویسنده که براستی کفه سنگینی در زبان پارسی بود کمی سنگین بود.
یادش گرامی
روز زن هم مبارک
سلام
به نظرم معیار اندازه گیری عمر همه آدمها مثل هم نیست
ولی من شنیده بودم که داستانی در دست نوشتن داشت ... بهر حال ممنونم بابت تبریک
سلام و تبریک
به ملاقات آمدم ببین که دل سپرده داری
چگونه عمری از احساس عشق شدی فراری
نگاهم کن دلم را عاشقانه هدیه کردم
تو دریا باش و من جویبار عشقو در تو جاری
من از پروانه بودن ها
من از دیوانه بودن ها
من از بازی یک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم
من از هیچ بودن ها
از عشق نداشتن ها
از بی کسی و خلوت انسانها می ترسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
شاید میگم تقصیر توست
تا کم شه از جرم خودم
من از عمق رفاقت ها
من از لطف صداقت ها
من از بازی نور در سینهٔ بی قلب ظلمت ها نمی ترسم
من از حرف جدایی ها
مرگ آشنایی ها
من از میلاد تلخ بی وفایی ها می ترسم
راستی چی شد ، چه جوری شد
اینجوری عاشقت شدم
سلام
بسیار زیباست ممنونم
نمیدونم چی شد فکر کردم این شعر از جانب آدم به حوا ! مناسب این روز است !!
یاد سیمین دانشور هم گرامی
وقتی که دقت در زنان برای دیدن داشته ها و یافته ها شروع شد چنین شد.
یاد بزرگان همیشه گرامی است چون سیمین دانشور
ای کاش حقیقتا دقت ها زیاد شده باشد
"دیگری " هم آدم شد ! و آدم دلش میخواد دقیقن با همین " دیگریه آدم شده " زیر یک سقف بپره
اما دوست تر میداره " دیگری " ادم شدنش رو هر آن گاه که آدم دلش خواست فراموش کنه .
"دیگری آدم شده " مثل کراوات شد تا آدم خوش تیپ تر به چشم بیاد .
و اینکه خودمانیم ها ...چقدر از " دیگر " ها اصلن آدم شدن رو بر می تابند ؟
هنر دیگری هم همین است که می تواند نقش های کاملا متفاوت را بگیرد ... شعر غاده سمان را یادته ؟
باعث تاسف است تعداد نه چندان زیادی !! اصل آدم شدن هزینه بردار است نمی شود هم آدم بشی هم هرجاش پاش افتاد از دیگری انتظار داشته باشی به جایت آدمیت کند ...
سلام،
هنوز " برابری " به کف نیامده، از " اخلاق برترش " می گویی، وای به وقتی که " برابری " به کف آمده باشد!
سلام
فکر می کنم سوء تفاهمی رخ داده است !
صحبت از اخلاق برتر نیست اتفاقا گفته ام چون در موضع ضعف قرار دارد ادعای برابری می کند واگر در موضع قدرت بود معلوم نبود چنین ادعایی بکند برای همین ، این ادعا را نمی توان به پای برتری اخلاقی اش نوشت
سلام
این که رابطه ها را چگونه تعریف و تفسیر می کنیم، مهمتر است از خود رابطه. تغییرات فرهنگی و اندیشه ای، رابطه یی را در دوره ای عادلانه و در دوره ی دیگر، ناعادلانه، تفسیر می کند. گویا عدالت رابطه ای، به پارادایم های و زمانه ها بستگی دارد.
اما به شکلگیری هویت هم اشاره کرده اید. هویت هر کس یعنی آن "من" که به آن اشاره می کنیم فقط در رابطه ها ساخته می شود و یا دست کم خود را نشان می دهد. غیر از این چاره نیست
سلام
پارادایم ها را انسانها می سازند... با رشد فکری انسانها طبیعی است که رابطه ها تغییر شکل دهند اما چرا ناپایدار ؟؟
ازین قسمت آخر نوشته خیلییی خوشم اومد:
"خود برای بازشناسی خودش به دیگری محتاج است دیگری هم مشتاق است ، پر و بال می گیرد و هی " آدم تر " می شود .
اما دیگری هنوز ضعیف است..."
همین نشون میده که نه فقط تو ایران کل دنیا تا به رسمیت شناختن "دیگری" یا همان جنس دیگر، فرسنگها فاصله هست...
به امید طی شدن سریعتر این فاصله
یاد سیمین هم گرامی. سو و شون رو سالها پیش خوندم یک نفس!معرکه بود.
این فاصله را ما باید طی کنیم با شناختن خودمان ، خواسته هایمان ، حقوقمان ... با تفکر با مطالعه ...با مهربانی
آره سووشون هنوز هم در قله آثار خانم دانشور است
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!!!
وبتون خیلی خوبه!!
راستی حتما به منم یه سری بزنین!!
در ضمن اگه دوست داشتین منو با اسمalone(پسر کرمانشاه) بلینک بعد بگو با چه اسمی لینکت کنم!!!
بااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای!!!
سلام
راست می گویید ؟ با این همه هیجان چه کنم ؟
سلام
از روزی که (ف) از همسفری افتاد حال و روز همین است و همین. حتی اگر همه روزها ۸ مارس باشد
آدمهای بزرگ نمی میرند. یادش جاوید
سلام
البته همسفران هردو باید یکدیگر را همسفر بدانند
بله مرگ حریف آنان نمی شود
سلام
دیگریباید شناخت پیداکند، خودش را بشناسدودیگری راهم. باید دل به مطالعه بدهد و با بیش و کم های واقعیت روبروشود بایدشهامت آدم بودن و آدم ماندن را با هزینه هایش بجان بخرد لازمست تا خود را هم آدم کند ...
اینروزها دلتنگ شکرخنده های حوایم.
حوا که بود آدم آدم بود.
شادکام باشی
میخوانم تورا هرجا هستم
روزگارت رام لحظه هایت آرام لبت خندان
سال نو هم پیشایش خجسته
سلام
اگر فرصتی بیابد خواهد شناخت ...خود را خواهد دید اصلا فرصت را هم خود خواهد آفرید
ممنونم برای تبریک زودهنگام
دیگری هنوز ضعیف است و هنوز " خسته"...
سلام.
سلام شیرین جان
خستگی را می توان در کرد ...تکانی به خود داد و ...
سلام
ممنون از نظر لطف شما
دنیای شما علاوه بر زیبایی با محتواست
با اجازه لینکتون کردم..
سلام
سپاس از همراهیتان
سلام
پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم
امیدوارم سال خوبی داشته باشید
سلام
من هم امیدوارم ...جز امید چه داریم ؟ امیدوارم برای این که همه جرات اندیشیدن بیابیم
پیشاپیش سال نویت مبارک فرزانه جان ؛ امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشی مشحون از شادی و سلامت
سال نوی تو هم مبارک نجیبه عزیز
من هم آرزوی بهترین ها را برایت می کنم
سلام
داشتم فکر می کردم که سووشون را هیچگاه نشد که بخوانم، نمی گویم که فرصت نشد...
سلامی دوباره
روز جهانی زن را (که به آن نرسیدم) به شما و کلیۀ خانم های حاضر و همراه در وبلاگ ها تبریک می گویم.
در پی آن نوروز را هم تبریک می گویم. امیدوارم سالی متمایل به نکویی و زیبایی باشد. امیدوارم راه ها و جوانه های امید و شادمانی بر بر دلهای مردمان باز شود و بروید. امیدوارم روزهای خوبی در پیش رو داشته باشید.
سلام
چرا ؟ لابد داستانش جذبتان نکرده ...
ممنون از این همه تبریک
سلام
فرا رسیدن این عید سعید را به محضر انورتان تبریک عرض می کنم و از در گاه باریتعالی برایتان کامیابی و سلامت را آرزو دارم
سلام جناب راثی پور
سپاس بسیار از لطف تان ...شرمنده کرده اید
سال نو مبارک فرزانه جان. با آرمان و خانواده شاد باشی و سلامت.
قربانت دوست نازنینم
برای تو و بچه هایت بهترین آرزوها را دارم همیشه سرخوش باشی
سلام
رسیدن بهار و نو شدن سال را به شما تبریک می گویم.عید شما و همه ی دوستان مبارک
سلام آقای ستاریان
من هم به شما تبریک می گویم امیدوارم سال نیکو و پرباری داشته باشید
سلام
سال نو مبارک
سلام
مبارکه مبارک
ادرس جدیدم
جای خوبی رو پیدا کردم
زین پس می خوانمتان :)
اوووه ...من هم بسیار خوشحالم از داشتن مخاطبی که با حروف جیغ و جار می کند
سلام
آغاز بهار نو و یک با یه دنیا آرزوی خوب برای امسال و هر سال بر شما مبارک باد . در کنار خانمانتان پیروز و سرفراز باشید
سلام منیره عزیز
بهترین شادیها و خوشیها را برای خودت و همسرت و دختر نازنینت و پسرت آرزو می کنم
این خانمان را اول فکر کردم خانمتان است آی خندیدم ...
سلام
من و یادت میاد؟ فکر کنم یه سالی میشه نیامدم این ورها و ............
اول سال نو مبارک
دوم نوشته ات ساده و عمیق بود .
سوم ده بیست باری کوچ کررم اینور و اونور و از بس ادرس عوض کردم خسته شدم اما چاره این نیست.. این ادرس نسبتا جدیدمه
سلاااااااااااااام
البته که یادمه ... مریناز ...مرمر ...تازگی .....یا بقول همین ققنوس دختری از اوپسالا :)
خوشحالم از دوباره نوشتنت ...و ممنون که یادم کردی
و خوشحال تر شدم با خوندن این نوشته آفتابی ...همیشه خوش باشی دوست من
علاوه بر "سیمین به جلال پیوست"، "جلال در انتظار سیمین"، "درگذشت سیمین دانشور، همسر جلال آل احمد" و هزارجور جمله ی مشابه دیگه، جاتون خالی بود وقتی مداح وزارت ارشاد زمان خاک کردن خانم دانشور، برای گرم کردن بیشتر مجلس، در سوگ مادر می خواند!
جدی می گویید؟
این دیگر خیلی می شناخته سیمین را ...خوب است جمعیت چیزی نگفته اند ...
خیلی ها می خواهند سیمین زیر سایه بماند اما او ماندنی نبود او با جلال بود نه زیر سایه اش
هر چند خیلی دیر ولی وظیفه بود عرض ادب و شادباش عید داشته باشم بر بانوی فرهیختهامان فرزانه خانم پارسایی
سلام
بقول آن روستایی ...این همه که گفته اید منم ؟؟!
هیچوقت برای آرزوهای خوب دیر نیست ممنونم از لطف همیشگی ات مسعود عزیز
سلام
مشغول تولید ملی و اینا هستید ظاهراً
موفق باشید
سال نو هم مجدداً مبارک
سلام مهندس جان
والا یه چیزایی تولید کردیم و داریم می کنیم ولی نمی دونیم ملی هست یا نه ؟
بدجوری هم داره ازمون حمایت میشه ...
سیمین در زری جاودانه می ماند.
سال خوبی داشته باشب فرزانه جان.
البته ...و در هستی ...
یک دنیا ممنون محبوبه عزیز