۷و ۸ سال پیش این بیشتر در موردم صادق بود. ترجیحا راست تلخ را بیشتر از دروغ شیرین می پسندم. و اخیرا هم که کارم شده دروغ شکافی. خودم هم از همین تحلیل و ریز بینی برای درک حقیقت که مدتی در وجودم احساس می کنم تعجب می کنم
با کلیت حرف مشکلی ندارم یک چیزی جالبی.تازگی ها مد شده - قبلا کمتر بود - ملت در جامه راست گویی دروغ می گویند.یعنی چند باری راست می گویند و بعد شعار سر می دهند که : من راستگو هستم،من ملان،من بهمان و بعد سخنرانی رسایی هم در مدح صداقت می کنند تا به اندازه کافی به عنوان انسانی راستگو جا بیفتند.بعد زیر آبی رفتن را آغاز می کنند.به زبان عامیانه با پنبه سر می برند.نمی دانم تا به حال به پستتان خورده یا نه،ولی من چند موردی دیدم.اینها از دروغگویان خطرناک ترند.دروغگویان حداقل به عنوان دروغگو شناخته شدنشان راست است،اینها حتی در همان هم کمیتشان می لنگد
فرهنگی که ریا را درونش می پرورد دروغگویی را پرورش می دهد
سلام علیکم. او که دروغ می گوید به ما، به خاطر طاقت نداشتن راست شنیدن ما دروغ می گوید، یا نه، به دلیل این دروغ می گوید که گاه و بیگاه دروغگویی می کند؟ *** ببخشید. عذر می خواهم. یک سؤال: فرزانه پارسایی، نام واقعی ی سرکار بزرگوار است، یا نام مجازی در اینترنت؟ مطمئن باشید طاقت راست شنیدن را دارم امیدوارم عزیزان، مرا بابت این سؤال، عامل دادگاه تفتیش عقاید، و ساواکی، و ...، ننامند.
سلام من نوشته ام گاهی ... یعنی همیشه این طور نیست . ولی نگاهی که به دروغهای دور و بر بیندازید می بینید که کمی بیش از گاهی هم هست . مرد یا زن خیانتکار دروغ می گوید چون طرف مقابلش راست را از او نمی پذیرد.
بچه ای که خطا کرده یاد می گیرد دروغ بگوید چون والدینش تحمل خطا کردنش را ندارند .
رییس جمهور دروغ می گوید چون مردم طاقت شنیدن آمار و واقعیت را ندارند ترجیح می دهند با دروغ حد اقل برای مدتی سرگرم باشند. مثلاً وقتی وعده می دهد برای استخدام پرستارها و آنها بدون توجه به امکان عملی شدنش با جیغ و کف و سوت سالن را به هوا می برند. چه انتظاری می رود؟
یک جواب : اگر اطمینان دارید که طاقتش را دارید می گویم
درج رایگان تبلیغات شما سایت تو میهن این افتخار را دارد که آگهی ها و تبلیغات شما را به صورت رایگان و به تعداد نامحدود (در صورت تکراری نبودن ) در سایت خود قرار دهد www.2mihan.com www.2mihan.ir دوست عزیز اگر مایل به تبادل لینک با ما بودید به صفحه تبادل لینک زیر مراجعه کنید www.link.2mihan.com باتبادل لینک با ما لینک شما در 2 سایت به صورت خودکار و رایگان قرار میگیرد. آدرس دو سایت : www.link.2mihan.com http://www.2mihan.com/index.php?DPT=IP19
من نیز موافقم با این جمله و آن را مستند میدانم کلیتش هم همین است <<چون طاقت شنیدن راست را نداریم >>٬همیشه متنفر بوده ایم از تلخیها وبیشتر از همه از حقیقت و همیشه ترجیحمان شنیدن دوروغهای شیرین بوده تا راستی های تلخ واین گونه بود که نهادینه کردیم عادت دوروغ شنیدن و البته دروغ گفتن را که از گاه وبیگاه هم دیگر گذشته و گاهی راست میشنویم...
سلام گمان کنم این حرف مخالف نداشته باشد.جالب این است که گاهی اوقات کار تا آنجا پیش می رود که حرف راست را هم ترجیحاْ دروغ می شنوند(می پندارند)!بزرگی می گفت توجیه یعنی خراب کردن شناختها.
سلام وقتی شهامت پذیرفتن راست را نداریم یا ندارند ...
سلام گاهی راست می شنویم چون ظرفیت دروغ شنیدنمان پر شده است و چه همرهان خوبی که چنان قوه تشخیصی دارند. اما بیشتر:دروغ می شنویم علیرغم اینکه ظرفیت شنیدن دروغمان پر شده است. و امیدوارم وقتی طاقت شنیدن راست را داریم دروغ نشنویم.
سلام لفظ "گاهی" ناظر به مواقع محدودی است . از جمله شما این گونه استنباط می شود که ما معمولا شاهد راست گویی هستیم اما در مواقع محدودی هم دروغ می شنویم چون طاقت راستی را نداریم . فکر می کنم واقعیت های اجتماع این گونه نباشد . سازوکار دروغ در همه جوانب زندگی ما دیده می شود . علتش به نظرم برمیگردد به نظام تربیتی ما .
سلام لفظ گاهی بخاطر علت برخی دروغ هاست از نظر من برخی دروغگویی ها چنین دلیلی دارند
فرزانه: اکثر اوقات دروغ میگویم چون با راست کارم راه نمیفته مثل دروغ تقلب در انتخابات ....دروغ ادعای ادب و تربیت ....دروغ ادعای انصاف داشتن .... و.... این دروغها همچنان ادامه دارد قشنگیش اینجاست من و دوستانم همه میدونیم به همدیگه دروغ میگیم اما .....
سلام. در جامعه ی غیر آزاد، دروغ برای فرار از سرکوب امری بدیهی است، و این از درون خانواده شروع می شود. در بسیاری از موارد هم اسمش را گذاشته اند دروغ مصلحت آمیز. نتیجه این می شود که می بینیم. کدام بجه ی کوچکی است که از پدر و مادرش دروغ نیاموخته باشد؟ چه در مورد خودش و چه در مورد خود والدین و نیز رابطه شان با دیگران. وقتی سیستم اجتماعی با سیستم حکومتی از این دست گره بخورد، نور علی نور می شود یعنی دروغ مضاعف.
سلام متاسفانه همین طور است دروغ را به کودکان هم یاد می دهند
دکتر منصوری شاید از جمله فرزندانی است که مام میهن کمتر بخود دیده باشد ؛ اما با آنها چه می کنیم؟
وقتی این چنین برخوردهایی می بینم و نگاه می کنم حتی یک اعتراض ساده علمی و فنی را با ف ی ل ت ر کردن سایت اساتید پاسخی نا هنجار می دهند ؛ بخودم می گویم اگر همه به سمت سکولاریسم تمایل پیدا کنند چندان تعجب برانگیز نیست که تنها یک واکنش طبیعی می توان آنرا تلقی کرد.
سعی کردم با نوشتن این مطلب ادای دینی به استاد داشته باشم. دیشب تا الان با خواندن این مطلب حال دگرگونی پیدا کردم.
شنیدن راست، و نیز بیان روشن آن، نیاز به درجات بالاتری از رشد یافتگی دارد. در وضعیت موجود سعی می کنیم آنقدر مرز راست و دروغ را به هم بریزیم تا در پناه آن به آزادی عمل دلخواه دست یابیم. تا چنین به خودمان و دیگران القاء کنیم که هر چه می گوییم نه تنها راست بلکه عین حقیقت است. هر چقدر هم کم مایه و متناقص سخن گفته باشیم.
بیشتر زندگی انتخاب است. چه در گفتن و چه در شنیدن خیلی اوقات دروغ را انتخاب می کنیم.
خوشبختانه سنت و فرهنگ مان آنقدر مهربان و منعطف است که بیشتر انتخاب های را ما را بر می تابد یا تلاشش را می کند و همیشه سوراخی دررویی چیزی برای دررفتن از قبول مسولیت به ما می دهد. واقعیت این است که دروغ در سنت آمیخته به مذهب ما در واقع یک کار بد، منکر یا وقاحت نیست حالا هزار و یک دلیل و استدلال هم برایش می تراشیم. دروغ گفتن بد نباشد، دروغ شنیدن هم توجیه می شود. آنقدر که در این مملکت میل و آموزش به دروغ بافی هست آموزش راست گفتن نیست. وانگهی راستی و راست گویی الگوی عملی می خواهد. قله ای باید باشد که آموزنده بهشان نگاه کند و به سمتش برود. هزار و یک مثال هم برایش هست.
چه تلاش بیهوده ای می کنند بعضی از دوستان شبه ناقد که سعی می کنند با سوالات ... تلاش کنند نشان دهند که : ببین خودتم دروغ گویی ! درست است که راست گفتن شهامت جسارت و در این مملکت اغلب از جان و مال و آبرو و آسایش گذشتگی می خواهد و کار هر کس نیست. اما آقا/ خانم محترم و منزه و سبحان! زور نزن ! همه ما تا خرخره غرق دروغ بافی هستیم. از دروغ بخورد خود دادن بگیر تا به دیگران قالب کردن. دروغ شنیدن که غیر از درنگ فرزانه خیای اوقات منفعلانه هم هست. اما تمایل و انگیزه شنونده منفعل مطلقا بی تاثیر نیست. همچنانکه مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد! (توضیح بیخودی: موید اینکه صرف شنونده بودن همیشه موجب انفعال نیست!) شاد و پر درنگ اما پویا باشید!
سلام
البته کمی بیش از گاهی
۷و ۸ سال پیش این بیشتر در موردم صادق بود. ترجیحا راست تلخ را بیشتر از دروغ شیرین می پسندم.
و اخیرا هم که کارم شده دروغ شکافی. خودم هم از همین تحلیل و ریز بینی برای درک حقیقت که مدتی در وجودم احساس می کنم تعجب می کنم
با سلام
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
هر کدام در درونمان یک فرمانروای مستبدی داریم.
مستبدان به راستی و حقیقت علاقه ای ندارند
در مطلب جدیدم شرکت نکردید؟
سلام
به این فکر می کنم که چرا ؟ آن فرومانروا از کجاست ؟
با کلیت حرف مشکلی ندارم
یک چیزی جالبی.تازگی ها مد شده - قبلا کمتر بود - ملت در جامه راست گویی دروغ می گویند.یعنی چند باری راست می گویند و بعد شعار سر می دهند که : من راستگو هستم،من ملان،من بهمان و بعد سخنرانی رسایی هم در مدح صداقت می کنند تا به اندازه کافی به عنوان انسانی راستگو جا بیفتند.بعد زیر آبی رفتن را آغاز می کنند.به زبان عامیانه با پنبه سر می برند.نمی دانم تا به حال به پستتان خورده یا نه،ولی من چند موردی دیدم.اینها از دروغگویان خطرناک ترند.دروغگویان حداقل به عنوان دروغگو شناخته شدنشان راست است،اینها حتی در همان هم کمیتشان می لنگد
فرهنگی که ریا را درونش می پرورد دروغگویی را پرورش می دهد
گاهی هم خودمان برای خودمان دروغ می بیافیم
این مصیبت بزرگتری است
سلام
خیلی بده
سلام علیکم.![](http://www.blogsky.com/images/smileys/005.gif)
او که دروغ می گوید به ما، به خاطر طاقت نداشتن راست شنیدن ما دروغ می گوید، یا نه، به دلیل این دروغ می گوید که گاه و بیگاه دروغگویی می کند؟
***
ببخشید. عذر می خواهم.
یک سؤال:
فرزانه پارسایی، نام واقعی ی سرکار بزرگوار است، یا نام مجازی در اینترنت؟
مطمئن باشید طاقت راست شنیدن را دارم
امیدوارم عزیزان، مرا بابت این سؤال، عامل دادگاه تفتیش عقاید، و ساواکی، و ...، ننامند.
سلام
من نوشته ام گاهی ... یعنی همیشه این طور نیست . ولی نگاهی که به دروغهای دور و بر بیندازید می بینید که کمی بیش از گاهی هم هست .
مرد یا زن خیانتکار دروغ می گوید چون طرف مقابلش راست را از او نمی پذیرد.
بچه ای که خطا کرده یاد می گیرد دروغ بگوید چون والدینش تحمل خطا کردنش را ندارند .
رییس جمهور دروغ می گوید چون مردم طاقت شنیدن آمار و واقعیت را ندارند ترجیح می دهند با دروغ حد اقل برای مدتی سرگرم باشند.
مثلاً وقتی وعده می دهد برای استخدام پرستارها و آنها بدون توجه به امکان عملی شدنش با جیغ و کف و سوت سالن را به هوا می برند. چه انتظاری می رود؟
یک جواب :
اگر اطمینان دارید که طاقتش را دارید می گویم
من فرزانه پارسایی هستم . مدرکش هم موجود است
درج رایگان تبلیغات شما
سایت تو میهن این افتخار را دارد که آگهی ها و تبلیغات شما را به صورت رایگان و به تعداد نامحدود (در صورت تکراری نبودن ) در سایت خود قرار دهد
www.2mihan.com
www.2mihan.ir
دوست عزیز اگر مایل به تبادل لینک با ما بودید به صفحه تبادل لینک زیر مراجعه کنید
www.link.2mihan.com
باتبادل لینک با ما لینک شما در 2 سایت به صورت خودکار و رایگان قرار میگیرد. آدرس دو سایت :
www.link.2mihan.com
http://www.2mihan.com/index.php?DPT=IP19
من نیز موافقم با این جمله و آن را مستند میدانم کلیتش هم همین است <<چون طاقت شنیدن راست را نداریم >>٬همیشه متنفر بوده ایم از تلخیها وبیشتر از همه از حقیقت و همیشه ترجیحمان شنیدن دوروغهای شیرین بوده تا راستی های تلخ واین گونه بود که نهادینه کردیم عادت دوروغ شنیدن و البته دروغ گفتن را که از گاه وبیگاه هم دیگر گذشته و گاهی راست میشنویم...
حالت دیگه ای هم هست
عزیزی هست که نمی تونه من رو قانع کنه توی بحث وبه من میگه ببین تو اگر راستش رو ندونی هر دو راحت تریم!!!
شنیدن دروغ بیشتر به شنونده ربط داره ٬ خیلی وقتها دوست نداریم دوست نداریم دروغ نشنویم
گاهی دروغ هم میگیم چون راست بگیم باور نمیشه
درسته گاهی واقعاً لازم داریم که باورمان کنند .
یعنی اوضاع اضطراریه
شاید دروغ میشنویم چون حقیقتی وجود نداره!
ویا شایدم حقیقت وجود داره، اما حقیقت جز دروغ نیست!!
به این می گویند فلسفیدن با دروغ ...![](http://www.blogsky.com/images/smileys/023.gif)
می پذیرم هیچ کس نمی داند حقیقتی هست یا نه ؟
اما با این وصف همان حقایق کوچکی که یافته ایم و در دسترس ما هستند چه می شوند؟!
سلام
گمان کنم این حرف مخالف نداشته باشد.جالب این است که گاهی اوقات کار تا آنجا پیش می رود که حرف راست را هم ترجیحاْ دروغ می شنوند(می پندارند)!بزرگی می گفت توجیه یعنی خراب کردن شناختها.
سلام
وقتی شهامت پذیرفتن راست را نداریم یا ندارند ...
گاه ترجیح میدیم دروغ بشنویم .... روبرویی با واقعیت چندان آسان نیست
هیچ آسان نیست
آگاهی تنها راه رهایی
خرافات سرطان بشریت
خلق را تقلیدشان بر باد داد----- ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
«خدا یک مفهوم است»
از ابتدای تمدن گناه می کردند
مدام و از سر جهل اشتباه می کردند
به جای آنکه ببینند و عبرت آموزند
هنوز هم از سر غفلت نگاه می کردند
به هر وسیله که آماده بود و امکان داشت
تمدن بشری را تباه می کردند
برای خاطر توجیه هر چه کردۀ خویش
قلم به دست و ورقها سیاه می کردند
چه گندها که به دنیا نمی زدند و سپس
به حیله غائله را روبراه می کردند
عجب گروه عجیبی که در پرستش شب
به سجده ذکر مدام از پگاه می کردند
مقابل شبهات اهل جّر و استدلال
میان معرکه خود را گواه می کردند
قسم به نور حقیقت که این جماعت پست
نماز هم ز پی مال و جاه می کردند
همین بس است گواهی به دهر بی صاحب
که این گروه هر آن دلبخواه ، می کردند
گاهی هم تمایل به شنیدن دروغ داریم
به قول کیوسک :
به به خودم حال کردم
دروغام چه شاعرانه س !
از این گروه و ترانه هایش لذت می برم
سلام
گاهی راست می شنویم چون ظرفیت دروغ شنیدنمان پر شده است و چه همرهان خوبی که چنان قوه تشخیصی دارند.
اما بیشتر:دروغ می شنویم علیرغم اینکه ظرفیت شنیدن دروغمان پر شده است.
و
امیدوارم وقتی طاقت شنیدن راست را داریم دروغ نشنویم.
سلام
ظرفیت دروغ شنیدنمان الاستیسیته عجیبی دارد .
نکته خوبی بود. گاهی دروغ می شنویم چون حقیقت آنقدر تلخ است که ترجیح می دهیم دروغ بشنویم
مث دختر شب های روشن
سلام
حقیقت وجودش چون آفتاب روشن است هر چند ابر روی نیکویش را بپوشاند
گاهی دروغ می گوییم چون کسی تحمل حقیقت ندارد
گاهی دروغ می گویند چون راست نیستند
اگر دروغ وجود نداشت که نمی توانستیم زندگی را تحمل کنیم...
چشممان روشن
گاهی هم دوست داریم که دروغ بشنویم تا راست. این نیاز، این ترس بیمارگونه ی ما از حقیقت است که دروغ را می آفریند.
سپاس
به قول پروین اعتصامی:
پروین به کجروان سخن از راستی چه سود؟
کو در زمانه آنکه نرنجد ز حرف راست؟
با سلام
البته بهتر بود اینچنین می گفتید:
گاهی دروغ می شنویم ،چون طاقت شنیدن حقیقت را نداریم.
سلام
این طور هم می شد اما حقیقت لفظ بزرگی بود نمی دانم کسی آن را در دسترس دارد؟
گاهی هم آنچنان دروغها رو راست جلوه می دهند که خودشان هم به سختی باورشان می شود دروغ نیست...
و این آغاز تباهی است.سلب اعتماد و یکدلی دو طرفه.
اعتماد آنکه می شنود بیشتر سلب می شود
سلام امیر
سلام
لفظ "گاهی" ناظر به مواقع محدودی است . از جمله شما این گونه استنباط می شود که ما معمولا شاهد راست گویی هستیم اما در مواقع محدودی هم دروغ می شنویم چون طاقت راستی را نداریم .
فکر می کنم واقعیت های اجتماع این گونه نباشد . سازوکار دروغ در همه جوانب زندگی ما دیده می شود . علتش به نظرم برمیگردد به نظام تربیتی ما .
سلام
لفظ گاهی بخاطر علت برخی دروغ هاست از نظر من برخی دروغگویی ها چنین دلیلی دارند
فرزانه:
اکثر اوقات دروغ میگویم چون با راست کارم راه نمیفته
مثل دروغ تقلب در انتخابات ....دروغ ادعای ادب و تربیت ....دروغ ادعای انصاف داشتن .... و.... این دروغها همچنان ادامه دارد قشنگیش اینجاست من و دوستانم همه میدونیم به همدیگه دروغ میگیم اما .....
سلام. در جامعه ی غیر آزاد، دروغ برای فرار از سرکوب امری بدیهی است، و این از درون خانواده شروع می شود. در بسیاری از موارد هم اسمش را گذاشته اند دروغ مصلحت آمیز. نتیجه این می شود که می بینیم. کدام بجه ی کوچکی است که از پدر و مادرش دروغ نیاموخته باشد؟ چه در مورد خودش و چه در مورد خود والدین و نیز رابطه شان با دیگران. وقتی سیستم اجتماعی با سیستم حکومتی از این دست گره بخورد، نور علی نور می شود یعنی دروغ مضاعف.
سلام
متاسفانه همین طور است دروغ را به کودکان هم یاد می دهند
سلام.
سعدی هم گفته بود: «دروغ مصلحتآمیز به ز راست فتنهانگیز.»
تو این وضعیت کی میدونه مصلحت کدومه و فتنه چیه!
سلام
برای زیستن نیاز به یک فریب بزرگ دارم،هر قدر فریب بزرگتر باشد زیستن راحت تر است
همیشه نباید گوینده را مذمت کرد چون رفتارش بازتاب عمل ماست.از ماست که بر ماست
به این دلیل که دروغ شیرین را بهتر از حقیقت تلخ می دانیم
سلام
دکتر منصوری شاید از جمله فرزندانی است که مام میهن کمتر بخود دیده باشد ؛ اما با آنها چه می کنیم؟
وقتی این چنین برخوردهایی می بینم و نگاه می کنم حتی یک اعتراض ساده علمی و فنی را با ف ی ل ت ر کردن سایت اساتید پاسخی
نا هنجار می دهند ؛ بخودم می گویم اگر همه به سمت سکولاریسم تمایل پیدا کنند چندان تعجب برانگیز نیست که تنها یک واکنش طبیعی می توان آنرا تلقی کرد.
سعی کردم با نوشتن این مطلب ادای دینی به استاد داشته باشم.
دیشب تا الان با خواندن این مطلب حال دگرگونی پیدا کردم.
ممنون از حضورتان
به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سر انجام بد داشتیم
افرادی که در بررسی نهائی قانون اساسی ایفای نقش کرده اند:
-سیدحسن آیت(اصفهان) 2-جعفراشراقی(آذ.شرقی) 3-سیدکاظم اکرمی(همدان) 4-میرزامحمدعلی انگجی(آذ.شرقی) 5-میرزامحمد انواری(هرمزگان) 6-هادی باریک بین(زنجان) 7-محمدجواد باهنر(کرمان) 8-محمدتقی بشارت(کهکیلویه و بویر احمد) 9-ابوالحسن بنی صدر(تهران) 10-سیدمحمدحسینی بهشتی(تهران) 11-سرگن بیت اوشانا(اقلیت آشوری ها) 12-اکبر پرورش(اصفهان) 13- عبداللّه واعظ جوادی(مازندران) 14-مرتضی حائری یزدی(استان مرکزی) 15-محمدجوادحجتی کرمانی(کرمان) 16-محمدجوادحاج طرخانی(خراسان) 17-سیدمنیرالدین حسینی هاشمی(فارس) 18-عبدالرحمن حیدری(ایلام) 19-حسین خادمی(اصفهان) 20-هرای خالاتیان(ارامنه) 21-سیدمحمدحسینی خامنه ای(خراسان) 22-سیدحسین طاهری خرم آبادی(لرستان) 23-ابوالقاسم خزعلی(سمنان) 24-عزیزدانش راد(کلیمیان) 25-سیدعبدالحسین دستغیب(فارس) 26-عبدالرحیم ربانی شیرازی(فارس) 27-محمدمهدی ربانی املشی(گیلانی) 28-حسینعلی رحمانی(کردستان) 29-محمد رشیدیان(خوزستان) 30-محمود روحانی(خراسان) 31-جعفر سبحانی(آذ.شرقی) 32-عزت اللّه سحابی(تهران) 33-موبد رستم شهزادی(زرتشتیان) 34-عباس شیبانی(تهران) 35-لطف اللّه صافی(مرکزی) 36-محمد صدوقی(یزد) 37-سیدعبداللّه ضیائی نیا(گیلانی) 38-سید محمود طالقانی(تهران) 39-سید جلال طاهری اصفهانی(اصفهان) 40- حبیب اللّه طاهری گرگانی(مازندران) 41-سیدمحمدباقرطباطبائی سلطانی(لرستان) 42-علی محمدعرب(تهران) 43-حسن عضدی(گیلان) 44-مولوی عبدالعزیز ملازاده(سیستان و بلوچستان) 45-جواد فاتحی(کردستان) 46-جلال الدین فارسی(خراسان) 47-علی فلسفی تنکابنی(خراسان) 48-محمد فوزی(آذ.غربی) 49-علی قائمی امیری(مازندران) 50-سید علی اکبر قرشی(آذ.غربی) 51-محمد کرمی(خوزستان) 52-سید جعفر کریمی دیو کلاهی(مازندران) 53-سید محمد کیاوش(خوزستان) 54-خانم منیره گرجی(تهران) 55-علی گلزاده غفوری(تهران) 56-اسداله مدنی دهخوارقانی(همدان) 57-علی مرادخانی ارنگه تهرانی(خراسان) 58-علی اکبر مشکینی(آذ.شرقی) 59-ابوالحسن مقدسی شیرازی(خراسان) 60-رحمت اللّه مقدم مراغه ای(آذ.شرقی) 61-ناصر مکارم شیرازی(فارس) 62-سیدابوالفضل موسوی تبریزی(آذ.شرقی) 63-موسی موسوی قهد ریحانی(کرمانشاه) 64-سید میر کریم موسوی کریمی اردبیلی(تهران) 65-سیدمحمد علی موسوی جزایری(خوزستان) 66-سید اسمعیل موسوی زنجانی(زنجان) 67-حسینعلی منتظری نجف آبادی(تهران) 68-حمید اللّه میرمرادزهی(سیستان و بلوچستان) 69-سیدمحمدحسن نبوی(بوشهر) 70-سیداحمدنوربخش(چهارمحال بختیاری) 71-سیدحبیب هاشمی نژاد(مازندران) 72-محمد یزدی(کرمانشاه).73-عبدالرحمن قاسملو(آذ.غربی)
افرادی که در بازنگری قانون اساسی ایفای نقش کرده اند
-احمد آذری قمی 2-حسن ابراهیم حبیبی 3-محمد امامی کاشانی 4-ابراهیم امینی 5-محمدرضا توسلی 6- احمد جنتی 7-سید علی خامنهای 8-ابوالقاسم خزعلی 9-محمد دانش زادة مؤمن 10-سید حسن طاهری خرم آبادی،11-مهدی کروبی 12-محمد محمدی گیلانی 13-علی مشکینی 14-میرحسین موسوی 15-سید عبدالکریم موسوی اردبیلی 16-سید محمد موسوی خوئینی ها 17-محمدرضا مهدوی کنی 18-عبدالله نوری 19-اکبر هاشمی رفسنجانی 20-محمد یزدی 21-نجفقلی حبیبی 22-اسدالله بیات 23-سید هادی خامنهای 24-عباس علی عمید زنجانی 25-حسین هاشمیان
گفته می شود که کمیسیون نهایی تهیه متن پیش نویس قانون اساسی مرکب از افرادی مانند مرتضی مطهری، یدالله سحابی، عزت الله سحابی، کریم سنجابی، ابوالحسن بنی صدر و دکتر صحت از حزب ایران و دو قاضی از دیوان عالی کشور بوده اند و متن پیشنهادی خود را در 9 اسفند 1357 تحویل آیت الله خمینی داده اند
شنیدن راست، و نیز بیان روشن آن، نیاز به درجات بالاتری از رشد یافتگی دارد. در وضعیت موجود سعی می کنیم آنقدر مرز راست و دروغ را به هم بریزیم تا در پناه آن به آزادی عمل دلخواه دست یابیم. تا چنین به خودمان و دیگران القاء کنیم که هر چه می گوییم نه تنها راست بلکه عین حقیقت است. هر چقدر هم کم مایه و متناقص سخن گفته باشیم.
فکر کنم این جمله تون صورت دیگه همین حرفه که گاهی برای گول زدن خودمون به کار می بریم:
دروغ نمی گیم٬فقط همه چیز رو نمی گیم!
گاهی هم دروغ می گوییم چون می ترسیم خود واقعی مان را نمایش دهیم
سلام..![](http://www.blogsky.com/images/smileys/009.gif)
آره..
گاهی دروغ می شویم..
چون در عالمی زندگی می کنیم که سرعت نسبی است
راستی فرزانه خنده در تاریکی رو خوندم.. خیلی میشه در بارش حرف زد..
و راست می گوییم گاهی، چون حنای دروغهامان بی رنگ است!
بیشتر زندگی انتخاب است.
چه در گفتن و چه در شنیدن خیلی اوقات دروغ را انتخاب می کنیم.
خوشبختانه سنت و فرهنگ مان آنقدر مهربان و منعطف است که بیشتر انتخاب های را ما را بر می تابد یا تلاشش را می کند و همیشه سوراخی دررویی چیزی برای دررفتن از قبول مسولیت به ما می دهد.
واقعیت این است که دروغ در سنت آمیخته به مذهب ما در واقع یک کار بد، منکر یا وقاحت نیست حالا هزار و یک دلیل و استدلال هم برایش می تراشیم.
دروغ گفتن بد نباشد، دروغ شنیدن هم توجیه می شود.
آنقدر که در این مملکت میل و آموزش به دروغ بافی هست آموزش راست گفتن نیست.
وانگهی راستی و راست گویی الگوی عملی می خواهد. قله ای باید باشد که آموزنده بهشان نگاه کند و به سمتش برود.
هزار و یک مثال هم برایش هست.
چه تلاش بیهوده ای می کنند بعضی از دوستان شبه ناقد که سعی می کنند با سوالات ... تلاش کنند نشان دهند که : ببین خودتم دروغ گویی !
درست است که راست گفتن شهامت جسارت و در این مملکت اغلب از جان و مال و آبرو و آسایش گذشتگی می خواهد و کار هر کس نیست.
اما آقا/ خانم محترم و منزه و سبحان!
زور نزن !
همه ما تا خرخره غرق دروغ بافی هستیم. از دروغ بخورد خود دادن بگیر تا به دیگران قالب کردن.
دروغ شنیدن که غیر از درنگ فرزانه خیای اوقات منفعلانه هم هست. اما تمایل و انگیزه شنونده منفعل مطلقا بی تاثیر نیست. همچنانکه مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد!
(توضیح بیخودی: موید اینکه صرف شنونده بودن همیشه موجب انفعال نیست!)
شاد و پر درنگ اما پویا باشید!
این عنوان "درنگ" من را یاد این جمله پر تکرار می اندازد:
ای اهل ایمان، گاهی بایستید و به آنچه ایمان آورده اید کمی فکر کنید!