اختراع خلق نادیده ها و ناشنیده هاست، زایش فکری یا جسمی از عدم ، برای رفع نیازی . اختراعات قبل از اختراع نه قابل رد هستند و نه قابل اثبات. مثل اختراع خدا، مثل اختراع عشق این زن، مثل آواز خواندن در تنهایی ... سلام فرزانه می بینک که همه بر و بچز جمعه صبح بیدار تشریف دارن ...
سلام اما وقتی اختراع شدند می شود بگذاری جلویت و حسابی از خجالتش دربیای من که از سوز سرمایی که از لای پنجره می زد تو بیدار شدم
سلام علیکم. یک خویشاوند دارم. تقریباْ همسن خودم است. متNهل و فرزنددار هم هست. حدود ده سال قبل به من گفت «عشق چی یه». بهش گفتم تایتانیک رو دیدی؟ گفت آره. گفتم گمان می کنم عشق در بین مردمان مختلف با افکار و ادیان و خلق و خوهای مختلف، تقریباً همان است که در تایتانیک بین جک و رُز است.
عجیب است که در همه فرهنگ ها و زبان ها چتر نماد عشق است . گاهی تخیل عشق یا به قول شاعر اختراع عشق از خود عشق جذاب تر است ، به خصوص آنجا که احساس تنهایی کنی چرا که تنهایی تجربه تلخی است
دیدگاه من این است که دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی قابل طرد ار فضای سیاسی کشور نیستند. و باید بتوانند راهی برای همکاری و گفتوگو پیدا کنند. الان هم که طیف اصولگرایان اقتداگرا چنین سودایی دارد آب در هاون میکوبد. چهرهها را میتوان محدود کرد اما اصلاحطلبی را هرگز. اصلاحطلبانی هم در جهت عکس چنین بیاندیشند البته متوهماند.
در این نوشته در بازخوانی فشرده تاریخ این دو جریان از مقام رهبری شاهدی بر تایید لزوم تعامل این دو جریان آوردم. به هر حال ا اینکه ایا ایشان امروز اعتقادی به آن تعامل دارد یا ندارد خود بحث دیگری است.
بله متاسفانه برای اینکه مطلبی در روزنامه منتشر شود همه حقایق را نمیتوان گفت. اما بنده در اینجا حقیقت را وارونه نکردهام بلکه ضمن توصیف اجمالی از نسبت دو جریان سیاسی، دعوت کردهام که راهی برای خروج از وضعیت خسارتبار فعلی پیدا کنیم.
عشق ترانه ای است تهی از واژه که قافیه هایش با تشدید ادا می شود.... <ابا نوایش >
!! خوشا عاشقی بی معشوق !! عشقی خالص که فرم و جهت سوی معشوقان را ندارد! ضمنا پیدا کردن معشوق خیلی سخته!! اکثر ایشان تا وقتی سخن نگفته اند زیبایند !! اما در کشاکش سخن و نمایش ارواح خبیث خویش در گره های کورجهلی و پول پرستی انسان را از عشق و زیبایی و... بیزار می کند!! تا به هر کس نزدیک می شوی بوی گندش آدمی را خفه می کند.... شاید عاشق کسی شوم که کم سخن می گوید نگاه هایش قافیه دار است.. آن گاه اورا عاطفه می نامم و الهه می خوانم...
عاشقی بی معشوق ؟؟ با این اوصاف باید از دور عاشق شوید با یه ریموت هم کنترلش کنید
عشق تو نهال حیرت آمد! ولی بعد که فهمیدم شاعر خانم هستند، کمتر نهال حیرت آمد! من خیلی به آن آرزوی دفن شده تان فکر کرده ام، یه روز احتمالا معنای واژه های خاله و دایی و عمع و عمو رو فقط معلم های ادبیات می فهمند.
یک فیلسوف تابحال هرگز یک روحانی را نکشته است در حالیکه روحانیون فلاسفه زیادی را کشته اند.... "دنیس دیروت"
دین بهترین وسیله برای ساکت نگه داشتن عوام است. "ناپلئون بناپارت"
وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند، در دست شان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمین هایمان را داشتیم. پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های ما را داشتند. " جومو کیانتا"
روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبیعى دو جنس حساسیت دارد، اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد. "سوزان ارتس"
به من بگو قبل از تولد کجا بوده ای تا به تو بگویم پس از مرگ کجا خواهی رفت. "نیچه"
مذهب مردم را متقاعد کرده که : مردی نامرئی در آسمانها زندگی می کند که تمام رفتارهای تو را زیر نظر دارد، لحظه به لحظه آن را. و این مرد نامرئی لیستی دارد از تمام کارهایی که تو نباید آنها را انجام دهی، و اگر یکی از این کارها را انجام دهی، او تو را به جایی می فرستد که پر از آتش و دود و سوختن و شکنجه شدن و ناراحتی است و باید تا ابد در آنجا زندگی کنی، رنج بکشی، بسوزی و فریاد و ناله کنی ولی او تو را دوست دارد… ! " جورج کارلین
سلام بر فرزانه عزیز و سایر دوستان، اشکی چنین زلال، عنوان مطلبی در باره دکتر " اشک داهلن" استاد ادبیات و عرفان، دانشگاه اسلو نروژ می باشد. به پاس خدمات و تلاشهای این استاد گرانقدر در زمینه معرفی ادبیات و عرفان سرزمینمان به مردم اسکاندیناوی، از دوستان گرانقدر می خواهم که در معرفی ایشان کوشا باشید. مطلب را در سایت و وبلاگ نسیم دماوند بخوانید. شاد باشید
از زیر باران بودن بدون چتر متنفرم و جالب اینجاست که همیشه در زیر باران بدون چتر ،سوژه ی عشقی در ذهن تشکیل می دادم و به آن لعاب دروغین زیبا و سیقلین می دادم
سلام. یادم آمد از یک نمایشنامه تلویزیونی- در سال ها پیش- که دو سوزن بان قطار، مانده بر مسیر پیشین قطار، سرساعت در اتاقشان حاضر می شدند و با دو تلفن قدیمی به هم پیام می فرستادند که قطار کی از ایستگاه خارج شد و یا قطار کی رسید.
به قول شاملو : آی عشق ، آی عشق رنگ آشنای چهره ات پیدا نیست پدیده عجیبی است این عشق توی کشور ما این یکی هم مثل بسیاری از چیزهای دیگر یا فقط ازش نامی باقی مانده یا نامی است که به اشتباه بر روی چیزهای دیگر مثل هوس ، عادت ، بلاهت و بعضی چیزهای دیگر می گذارند. من یکی که به جز عشق مادر و فرزندی چندان به عشق اعتقادی ندارم . اگر شما آن را حس کردید واقعا خوشبختید ، اگر آن را دیدید سلام مرا بهش برسانید.
واقعا قشنگ بود
ممنون
. . . چونان کسی که در ناریکی
می خواند که نترسد.
زیبا بود /
آفرین ...
اختراع خلق نادیده ها و ناشنیده هاست، زایش فکری یا جسمی از عدم ، برای رفع نیازی . اختراعات قبل از اختراع نه قابل رد هستند و نه قابل اثبات. مثل اختراع خدا، مثل اختراع عشق این زن، مثل آواز خواندن در تنهایی ...
سلام فرزانه
می بینک که همه بر و بچز جمعه صبح بیدار تشریف دارن ...
سلام
اما وقتی اختراع شدند می شود بگذاری جلویت و حسابی از خجالتش دربیای
من که از سوز سرمایی که از لای پنجره می زد تو بیدار شدم
شاید اگر لذت بدون چتر در باران را حس می کرد با پیامهای دروغین خود را فریب نمی داد
اما این فریب همگانی است هر کسی روزی ... جایی ...
شعرای غاده السمان فوق العاده است زنانگی قوی استقلال هویت احساس همه چی را با هم داره.
شاعری که ترجمه هم شکوه شعرش را نمی تواند محو کند
عشق تو را اختراع کردم تا نترسم ٬از تنهایی ...
به نظر من تلخ بود
مزه حقیقت بیشتر وقتها به تلخی می زند
خیلی سیاهه!
اما اینجا بالاتر از سیاهی هم رنگی هست !
سلام.
چه قشنگ!
به قول خودش، "دربند کردن یک دروغ در لحظه ی صداقت."
سلام
دروغ و صداقت مرز ندارند اینجا
بسیار زیبا بود
سلام علیکم.
یک خویشاوند دارم. تقریباْ همسن خودم است. متNهل و فرزنددار هم هست. حدود ده سال قبل به من گفت «عشق چی یه». بهش گفتم تایتانیک رو دیدی؟ گفت آره. گفتم گمان می کنم عشق در بین مردمان مختلف با افکار و ادیان و خلق و خوهای مختلف، تقریباً همان است که در تایتانیک بین جک و رُز است.
عجیب است که در همه فرهنگ ها و زبان ها چتر نماد عشق است .
گاهی تخیل عشق یا به قول شاعر اختراع عشق از خود عشق جذاب تر است ، به خصوص آنجا که احساس تنهایی کنی چرا که تنهایی تجربه تلخی است
زیبا بود ....
سلام
"تنهایی" چشمهی زایندهی شعر و عاشقی است.
در مورد کامنتی که در وبلاگم نوشتهاید:
دیدگاه من این است که دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی قابل طرد ار فضای سیاسی کشور نیستند. و باید بتوانند راهی برای همکاری و گفتوگو پیدا کنند. الان هم که طیف اصولگرایان اقتداگرا چنین سودایی دارد آب در هاون میکوبد. چهرهها را میتوان محدود کرد اما اصلاحطلبی را هرگز. اصلاحطلبانی هم در جهت عکس چنین بیاندیشند البته متوهماند.
در این نوشته در بازخوانی فشرده تاریخ این دو جریان از مقام رهبری شاهدی بر تایید لزوم تعامل این دو جریان آوردم. به هر حال ا اینکه ایا ایشان امروز اعتقادی به آن تعامل دارد یا ندارد خود بحث دیگری است.
بله متاسفانه برای اینکه مطلبی در روزنامه منتشر شود همه حقایق را نمیتوان گفت. اما بنده در اینجا حقیقت را وارونه نکردهام بلکه ضمن توصیف اجمالی از نسبت دو جریان سیاسی، دعوت کردهام که راهی برای خروج از وضعیت خسارتبار فعلی پیدا کنیم.
معمولا هم آدمها عاشق اون چیزی میشند که تو ذهن خودشون از طرف میساازند ... بیچاره معشوق که یک مدت اون رول رو باید بازی کنه ...
سلام
سلام.
غاده السمان را معرفی نمی کنین؟
سلام چرا ؟ در این لینک می تونی با او آشنا شوی
http://sarapoem.persiangig.com/link7/ghadatossamman.htm
در جستجوی چتر
در جستجوی تکیه گاه
فایندینگ نمو!
فایندینگ نوِرِ لند!
سلام
خیلی عالی بود
توی همه چی جلو زدنا !! ما هنوز داریم ....
ما هنوز می گوییم هنر نزد ایرانیان است و ...
درود
اکثر عشق ها ساخته خودمان است
عشق
ترانه ای است تهی از واژه
که قافیه هایش با تشدید ادا می شود.... <ابا نوایش >
!!
خوشا عاشقی بی معشوق !! عشقی خالص که فرم و جهت سوی معشوقان را ندارد! ضمنا پیدا کردن معشوق خیلی سخته!!
اکثر ایشان تا وقتی سخن نگفته اند زیبایند !! اما در کشاکش سخن و نمایش ارواح خبیث خویش در گره های کورجهلی و پول پرستی انسان را از عشق و زیبایی و... بیزار می کند!!
تا به هر کس نزدیک می شوی بوی گندش آدمی را خفه می کند....
شاید عاشق کسی شوم که کم سخن می گوید نگاه هایش قافیه دار است.. آن گاه اورا عاطفه می نامم و الهه می خوانم...
عاشقی بی معشوق ؟؟
با این اوصاف باید از دور عاشق شوید با یه ریموت هم کنترلش کنید
بیشتر از اینکه بگم زیبا بود چیزی ندارم برای نوشتن
اینجا عشق بیداد میکنه باور کنید
خدا انسان را
انسان عشق را
و عشق اندوه را آفرید
عشق را انسان آفرید
چرا دروغینش بدانم؟
عشق تو نهال حیرت آمد!
ولی بعد که فهمیدم شاعر خانم هستند، کمتر نهال حیرت آمد!
من خیلی به آن آرزوی دفن شده تان فکر کرده ام، یه روز احتمالا معنای واژه های خاله و دایی و عمع و عمو رو فقط معلم های ادبیات می فهمند.
ممنون ایوالیوشای عزیز
یک فیلسوف تابحال هرگز یک روحانی را نکشته است
در حالیکه روحانیون فلاسفه زیادی را کشته اند....
"دنیس دیروت"
دین بهترین وسیله
برای ساکت نگه داشتن عوام است.
"ناپلئون بناپارت"
وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند،
در دست شان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمین هایمان را داشتیم.
پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های ما را داشتند.
" جومو کیانتا"
روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبیعى دو جنس حساسیت دارد،
اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد.
"سوزان ارتس"
به من بگو قبل از تولد کجا بوده ای
تا به تو بگویم پس از مرگ کجا خواهی رفت.
"نیچه"
مذهب مردم را متقاعد کرده که : مردی نامرئی در آسمانها زندگی می کند
که تمام رفتارهای تو را زیر نظر دارد، لحظه به لحظه آن را.
و این مرد نامرئی لیستی دارد از تمام کارهایی که تو نباید آنها را انجام دهی،
و اگر یکی از این کارها را انجام دهی،
او تو را به جایی می فرستد که پر از آتش و دود و سوختن
و شکنجه شدن و ناراحتی است و باید تا ابد در آنجا زندگی کنی،
رنج بکشی، بسوزی و فریاد و ناله کنی
ولی او تو را دوست دارد… !
" جورج کارلین
چه اعتراف هولناک یبود این شعر و زبان بی پروای شاعر.
البته که همه ی عشق، و عشق همه، این نیست.
سلام بر فرزانه عزیز و سایر دوستان،
اشکی چنین زلال، عنوان مطلبی در باره دکتر " اشک داهلن" استاد ادبیات و عرفان، دانشگاه اسلو نروژ می باشد.
به پاس خدمات و تلاشهای این استاد گرانقدر در زمینه معرفی ادبیات و عرفان سرزمینمان به مردم اسکاندیناوی، از دوستان گرانقدر می خواهم که در معرفی ایشان کوشا باشید. مطلب را در سایت و وبلاگ نسیم دماوند بخوانید.
شاد باشید
از زیر باران بودن بدون چتر متنفرم و جالب اینجاست که همیشه در زیر باران بدون چتر ،سوژه ی عشقی در ذهن تشکیل می دادم و به آن لعاب دروغین زیبا و سیقلین می دادم
سلام. یادم آمد از یک نمایشنامه تلویزیونی- در سال ها پیش- که دو سوزن بان قطار، مانده بر مسیر پیشین قطار، سرساعت در اتاقشان حاضر می شدند و با دو تلفن قدیمی به هم پیام می فرستادند که قطار کی از ایستگاه خارج شد و یا قطار کی رسید.
سلام
تشبیه فوق العاده ای بود ممنونم
به قول شاملو : آی عشق ، آی عشق
رنگ آشنای چهره ات پیدا نیست
پدیده عجیبی است این عشق
توی کشور ما این یکی هم مثل بسیاری از چیزهای دیگر یا فقط ازش نامی باقی مانده یا نامی است که به اشتباه بر روی چیزهای دیگر مثل هوس ، عادت ، بلاهت و بعضی چیزهای دیگر می گذارند.
من یکی که به جز عشق مادر و فرزندی چندان به عشق اعتقادی ندارم . اگر شما آن را حس کردید واقعا خوشبختید ، اگر آن را دیدید سلام مرا بهش برسانید.
اوه عجب شعری. وفق العاده بود. مرسی.