مستقیم ترین دشمن روشنفکر کسی است که من او را روشنفکر قلابی می نامم و از جانب طبقه مسلط اغوا شده است تا به دلایلی که ادعای جدی و دقیق بودن دارند ، از ایدئولوژی جزم گرا دفاع کند.
عده ای که منافع آنها به منافع طبقه حاکم وابسته است و نمی خواهند و یا نمی توانند جز این باشند، قدرت صاحب منصبان را می پذیرند و چهره روشنفکر به خود می گیرند و مثل او اعتراض به طبقه حاکم را آغاز می کنند.
اما این اعتراض هم تقلبی است و به صورتی فراهم شده که به خودی خود تحلیل می رود و در نتیجه نشان می دهد که ایدئولوژی حاکم دربرابر هرگونه اعتراضی مقاوم است .
به عبارت دیگر روشنفکر قلابی مثل روشنفکر واقعی "نه " نمی گوید بلکه " نه ولی ... " را رواج می دهد یا " می دانم اما..." را .
این دلایل، روشنفکر واقعی را به شدت آشفته می کند چون پیشتر به تضاد بین جست و جوی حقیقت عملی و ایدئولوژی حاکم پی برده ، پس دلایل اصلاح طلبان را بشدت رد می کند و با طرد آنها ، خود او پیوسته رادیکال تر می شود.
او به ضرورت به راهی می رود که یا باید با اصول طبقه حاکم بجنگد یا با تظاهر به اعتراض ، به آن خدمت کند .
پ.ن: در دفاع از روشنفکران ژان پل سارتر ترجمه رضا سیدحسینی نشر نیلوفر
درود دوست عزیز
چه واقعیت روشن و در عین حال مهجوری را بیان کردی. واقعیتی که در سرزمین ما 200 سال وجود دارد و ما را به نابودی کشانده، واقعیتی که کمر این مردم خم را کرده، شاید به خاطر خیانت همین روشنفکر نما هاست که انگار در این سرزمین از روشنفکران حقیقی به مراتب افزون تر اند.
سلام. سکه ی تقلبی همه جا هست، اما این یکی کارش نه توجیه خودش، که توجیه وضع موجود است، به همین دلیل از امکانات گسترده ای برخوردارند. نشان دادن تضاد حرفهایشان با واقعیت های زندگی مردم تنها راه افشا کردن تفکرات این ها است.
درود
جالب بود قیاس نه و نه ولی...
کلبه ای ساخته ام تا در حد خودزندگی کنم و حرفهایم را گویم با همسایگانم. همسایگی کنید خوشحالم کرده اید...
بدرود
فرزانه جان . تو کشور ما ایران ( کشورهای دیگر را نمی دانم ) ، یا از خیلی چیزها فقط نامش وجود داره و یا نامهای ساختگی و اشتباه بر روی برخی چیزها می بینی .
روشنفکر از آن دسته اصطلاحاته که بازیچه دست خیلی ها قرار گرفته . بعضی آدمها با این واژه می خواند برای خودشون ارج و قربی بسازند در حالی که ارزش آنها حتی نه مثل یک کپی هنرمندانه از روی یک تابلو بلکه مثل یک عکس کاغذی بی کیفیت از یک اثر هنرمندانه است . بعضی ها هم فکر می کنند زیرپا گذاشتن هرچه که مربوط به فرهنگ و سنن خودی است را می شود روشنفکری نامید . برخی هم که دیگه خیلی از قضیه پرت هستند اسم لا ابالیگری و خیلی چیزهای پست را روشنفکری می دانند . خلاصه روشنفکری در کشور ما یک مفهوم روشن نداره . بعضی از خشک مغزترین آدمها رو میتونی ببینی که نقابی از روشنفکری برچهره دارند ولی در فکر و زندگی خودشون ذره ای نور و روشنی نمی بینی .
ای کاش روزی برسه که توی کشور ما به جای نقابها بشه واقعیات را دید . از جمله حقیقت روشنفکری و روشنفکران واقعی .
خانم پارسایی
با سلام و احترام ،
" ژان پل سارتر " در کتاب :" گوشه نشینان آلتونا " ، چنین می گوید : " ... زمین ! خونی را که بر تو ریخت ، پنهان مکن ! "
وبلاگ :" در انتظار بهار " .