خشونت طیف وسیعی از آزارهای جسمی تا آسیب های روحی و روانی و اجتماعی را در بر می گیرد .
چه خوشمان بیاید و چه نه ، هنوز هم در صد بزرگی از خشونت ها بر علیه زنان اعمال می شود و زنان هنوز هم قربانی انواع خشونت ها هستند . این به معنی انکار و ندیده گرفتن خشونت بر علیه مردان نیست اما بهر دلیلی زبان آمار می گوید که تعداد زنان قربانی بیشتر است . چنانچه بیش از یک دهه است که 25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامیده شده است .
آن چه تحقیقات نیم بند داخل کشورمان نشان می دهد آزار و خشونت جسمی در سطوح متوسط شهری و دارای تحصیلات به مراتب کمتر از لایه های کم سواد و سنتی تر است . اما در مورد خشونت کلامی و رفتاری و خصوصاً جنسی چنین نتیجه ای بوضوح بدست نمی آید.
زنان شهری و باسواد کمتر کتک می خورند اما از آن سو بیش تر در معرض متلک و سخنان تحقیر آمیز یعنی خشونت کلامی اند ،که چه بسا آسیب و عارضه عمیق تر و طولانی تری دارد و مهم تر است از آن رو که براحتی در محک قانون و مجازات جای نمی گیرد و به نوعی پنهانند و شاید در حیطه خود سانسوری زنان هم قرار بگیرند.
زنان در خانه ، خیابان ، محل کار و ... شنونده توهین ها ، ناسزاها و تحقیر ها هستند که گاهی حتی در بسته بندی شیک ترین کلمات و در نزاعهای بین مردان هم نثارشان می شود. در درجه اول اعتماد بنفس آنها را هدف قرار می دهد و در نهایت آن ها را به فرسودگی و افسردگی و بی انگیزگی و یا پرخاشگری .. می رساند . عجیب این است که علاوه بر هزاران خلا و محدودیت قانونی ما زنان بی جهت حد اقل بخشی از این خشونت ها را در قالب عرف و سنت پذیرفته ایم و آن را از سوی مردان طبیعی می دانیم .
همان طور که گفته شد گاهی این سوء رفتار ها اتفاقاً ظاهر شیک و امروزی هم دارند .
هر روز غرولند مردانی را می شنوم که با صراحت می گویند از حضور خانم ها در جلسه معذبند و نمی توانند راحت حرف بزنند: اگر خانم نبود می گفتم که ... مردانی که در را برای خانم باز می کنند اما با متلکی زیر زبان و نگاهی ... مردانی که زنی را بعنوان رییس خود می پذیرند اما با ساختن داستانهایی درباره زندگی شخصی او ... مردانی که هنگام حرف زدن درباره همسرشان اصرار دارند تمسخر و تحقیر حتماً در کلامشان باشد که چیزی از مردانگی کم نیاورند و....
ریشه این خشونت ها ی کلامی و رفتاری در مرز ناتوانی انسانهاست از نظر من هر جا که کم می آوریم بی واسطه دست به خشونت می زنیم . رفتار و کلام خشم آلود گاهی عقبه ناگزیر فشارهایی است که در زندگی متحمل می شویم تا اینجا مشکلی نیست .
مشکل آنجاست که یکی را بواسطه جنسیتش مستحق خشونت بیش تری می پنداریم .
سلام دوست عزیز
با مطلبی در مورد مقایسه وضعیت پرداخت الکترونیک در ایران و ترکیه بروزم. خوشحال میشم نظرتو بدونم.
سرویس وبلاگدهی فوق پیشرفته وبلاگر دات نت
کوتاهترین آدرسها را برای خود ثبت کنید
زیباترین قالب ها
امکانات جدید و بیشتر از بلاگفا
Yourname.webloger.net
جایزه
Yourname.ir
بدون تبلیغات
البته که چاشنی خشونت تحمیلی در این سامان زیاد هست و برای زنان بیشتر اما، به زعم من ریشه اش را نه فقط در تمامیت خواهی و برتری جویی جنسیتی مردان که در ضعف نفس تاریخی زنان باید جستجو کرد. مروری در ادبیات کلاسیک و هم فرهنگ عامیانه بیشتر و جزئی تر به این را ما نشان خواهد داد.
پستهایی هست که آدم نمی تواند براش کامنت بگذارد عمیق و در عین حال به سکوت وادار کننده .
به عنوان یک مرد میگم "خانم ، ما مرد نیستیم تو رو ما خط بکش..."
و اینکه شرمنده ایم .
با همه ی پز های روشنفکر مابانه ای که به خود می گیریم باز هم ...
انگار خشونت جز لاینفک زندگی ما شده.
سلام
مسئله این است که تا وقتی انسانها یاد نگیرند که باید به انسانهای دیگر صرفاً بخاطر انسان بودنشان وفارغ از هر جنسیت و عقیده ومسلکی احترام بگذارند وضع همین است.البته که زنان در این داستان بخاطر لطافت و حساسیتهای بیشتری که دارند بیشتر درمعرض آسیب ورنج هستند.
این که شما می شنوید که "اگر زن اینجا نبود بهت می گفتم که"به زعم من منفی نیست.قدیم ترها جماعتی بودند بنام لات ولوت ها.اینها عموماً از هیچ کاری ابا نداشتند.فحش های آبدارهم می دادند.ولی این را جزء مرامشان می دانستند که اگر نمی توانند فحش ندهند لااقل درحضور یک زن رعایت کنندوحرف زشت ازدهانشان خارج نشود.فلسلفه اش هم این بودکه زن را صاحب حجب وحیای بیشتری از مرد می دانستند.امروز در جامعه می بینیم که عزیزان لات ولوت این مقدارراهم رعایت نمی کنند وکمتر مردی هست که با خیال راحت در یک فضای عمومی قدم بگذاد ونگران این نباشد که نکند جوانکی با صدای بلند الفاظ رکیک وزشت با دوستانش ردوبدل نکند.درجامعه ای که اکثر مردمش بیماریهای متعدد ومختلف دارند خوب زندگی کردن خود هنری است!
با سلام و درود
سیطره تبعیض نژادی وسعتی به اندازه خاک این سرزمین در طول اعصار دارد به گونه ای که آدمیان طاقت شنیدن هیچ ابراز نظری بر خلاف آنچه خود بدان مایلند را ندارند. در قضایای قومی بنگرید به هزاران جوک و لطیفه ای که نثار دیگراقوام می شود. در بعد سیاسی نگاه کنید به صدها نفرینی که نصیب ملتها و دولتهای دیگر می شود. از منظر خانوادگی بنگرید به دهها مورد عیبجویی و غیبت که نثار فامیل دور و نزدیک می شود و اینک نظاره گر خط مقدم جبهه باشید. رسیدیم به کانون گرم خانواده! آنجا که هر وقت بوی قوی و ضعیف به مشام می رسد, شمشیرها از رو بسته شده اند و آماده پیکارند. همان جاست که نامش را در این مقوله تبعیض جنسیتی نامیده اند. هر چه است خشونتی است که ظاهرا نه تنها نهادینه شده است بلکه در تمام لایه های جامعه نیز قابل مشاهده است. حالا این خشونت می تواند فیزیکی باشد کلامی باشد بین دو همسر باشد یا بین والدین و فرزندان و یا حتی بین فرزندان هر خانواده . هر وقت دعوت به آرامش و تعامل در جامعه ترویج شد, هر وقت تکلم با صدای آرام و دلنشین رواج پیدا کرد, هر گاه تمسخر و نگاه کوته بینانه از جامعه ما رخت بربست, از آن به بعد باید منتظر بود تا نمونه های تبعیض نژادی و جنسیتی نیز از شهر و خانه ما رخت بربندد
سلام
قاعئتاٌ موافقم ولی یک چیزی نوشته شما کم دارد:
آیا همه خشونت علیه زنان توسط مردان اعمال می شود؟ فکر کنم بخشی هم خود زنان علیه زنان به کار می برند که گرچه کمتر است ولی بعضاٌ زمینه ساز انواع دیگر هم هست...
سلام دوست عزیز
البته خیر .
بسیاری اوقات زنان در توهین به همجنسان خود پیشدستی هم می کنند که از قافله بیرون نیفتند حتی گاهی این رفتار ها را برای جلب توجه و همسویی با مردان انجام می دهند .
همیشه می گویم که نقطه آغاز احترام به حقوق انسانی زنان خود آنها هستند.
سلام.
با نگاهت موافقم. به نظرم ان شعار معروف فمینیستها: «شخصی سیاسی است» نیز در واکنش به آن نگرشهایی است که عمومن لایه های بالایی جامعه ایران بیشتر از آن استفاده می کنند. مواردی که در برخی موارد با ذکر جملاتی نظیر «جلوی یک خانم که ...» خود را بروز می دهند. خشونت بر زنان به گمانم آنگونه واضح و در عین حال متمایز از خشونت بر مردان هست که زنان را «جهان چهارم» نامیدن چندان بیراه ندانم.
موفق باشی.
خیلی خوب گفتی
بنده تنها لایک می زنم
درباره ی صحبت دوست خوبم میله عرض
سلام
علیرغم نظر دوست محترم آقا
سلام
علیرغم نظر دوست محترم آقا
سلام
علیرغم نظر دوست محترم آقا
بخش زیادی از خشونت ٬ ازطرف مرد هاست ٬ ولی بخشی هم به خاطر رفتار خود زنهاست ٬ انگار به نوعی مازوخیسم دچار شده اند زنان ایرانی
گاهی به این فکر میکنم که اگر یک زن بودم ٬ زندگی ام چگونه بود ٬ و واقعا ً گاهی حتی فکرش هم میترساندم
سلام.
بدبختانه این جور خشونت ها وجود داره و ظاهرا یه چیز طبیعی در نظر گرفته می شه.
با نظر میله جان موافقم.
(چند تا از کامنت ها نصفه ثبت شده.)
زن انسان است
زن عقربی است که همنشینی با او شیرین و دلچسب است .(نهج البلاغه صفحه 469)
غیرت نشان دادن زن کفر است و غیرت نشان دادن من ایمان است .(نهج البلاغه صفحه 484)
جهاد زن سازگاری با شوهر و اطاعت از اوست .(نهج البلاغه صفحه 489)
بهترین خصلتهای زنان که تکبر و ترس و بخل است ، نکوهیده ترین خصلتهای مردان بشمار می رود .(نهج البلاغه صفحه 507)
زن شر است ! و شرترین چیزی که در اوست ، این است که چاره ای جز بودن با او نیست ! (نهج البلاغه صفحه 508)
زنانیکه از نافرمانی آنان بیمناک هستید باید نخست پند دهید و از خوابگاهشان دوری جویید در صورت نافرمانی آنان را کتک بزنید ( قرآن سوره نساء آیه 34)
زنان کشتزار شمایند و در هر کجای کشتزار خود میتوانید وارد شوید (سوره بقره آیه 223)
از احادیث محمد در کتاب نهج الفصاحه
اگر زنی خود را معطر کند و بر مردمی بگذرد که بوی او را دریابند زناکار است .( حدیث شماره 177)
خطر ناکترین دشمن تو همسر تو است که با تو همخوابه است و مملوک تو است (حدیث شماره 339)
بهترین مسجد زنان کنج خانه آنهاست ( حدیث شماره
1532
ای مردم ، بدانید که زنان ناقص ایمان ، ناقص بخت و ناقص خرد هستند
اما نقصان ایمان آنان بازنشستگی ایشان از نماز و روزه در روزهای حیضشان می باشد ، و اما نقصان خردشان همانا گواهی دوزن که مانند گواهی یک مرد میباشد ، و اما نقصان بختشان در این است که میراثشان نصف میراث مردان است. بنابر این بکوشید که از زنان بد پرهیز کنید و از خوبان آنها بر حذر باشید ، و اگر شما را به کار نیکی فرا بخوانند از آنان اطاعت نکنید تا مبادا طمع ورزند ، و به کارهای زشت وادارتان سازند . (نهج البلاغه صفحه 454)
اینها فریب است . مذهب فریب است ، خدا فریب است ، روز قیامت فریب است . نباید از خدایی که باعث مصیبت هاست و فرمان بردگی زن را صادر کرده است طلب کمک داشت
ما در کشورهای اسلام زده وظیفه سنگینی در پیش رو داریم . ننگ بر اسلام ، ما آزادی و برابری میخواهیم ، ما به خدا نیازی نداریم ، ما منتظر نخواهیم ماند تا روز قیامت فرا رسد و کسی ما را نجات دهد ، محکم بایستیم . تیشه ها را برداریم و بر ریشه اسلام زنیم .
خطبه ٨٠ نهج البلاغه
ای مردم ،زنها از ایمان و ارث و خرد کم بهره هستنداما نقصان ایمان آنها به جهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن است در روزهای حیض و جهت نقصان خردشان آن است که در اسلام گواهی دو زن به جای گواهی یک مرد است و از جهت نقصان نصیب و بهره هم،ارث آنها نصف ارث مردان می باشدپس از زنهای بد پرهیز کنیدو از خوبانشان بر حذر باشید
سلام علیکم.
از آرزوهای من است در کل دنیا چیزی به نام «متلک انداختن به دختران و زنان» از بین برود. این موضوع ظاهراً کم و بیش در تمام دنیا هست.
از زننده ترین صحنه ها، صحنه ای است که پسرها سوار بر موتور جلوی مدرسه ی دخترانه ویراژ می دهند، و متلک گوئی و این چیزها.
من برای شخص خودم در تمام عمرم تعریف نشده بوده که از این کارها (متلک گفتن و مزاحم دیگران شدن) انجام بدهم. ولی خب دعوا کرده ام و فحاشی هم کرده ام
خشونت رابطه مستقیمی با سطح توسعه یافتگی یا غقب ماندگی جوامع دارد و این رابطه همان گونه که شما هم گفته اید باز در درون جوامع نیز شدت و ضعف خاص خود را نشان می دهد .
هر چند امارهای دقیقی از این آسیب اجتماعی در کشور ما در دسترس نیست اما می توان اذعان کرد که بخش عمده ای از خشونت ها در کشور ما نتیجه تصلب فرهنگ گفتگوست . فرهنگ گفتگو چه در نهاد خانواده چه در سطح جامعه ، محیط کاری و ... در سطح نازلی است و مشکلات خاص خود را دارد .
طبیعی است در این شرایط بیشترین آسیب متوجه زنان است البته به این معنای ان نخواهد بود که مردان هم از خشونت در امان باشند . ما هم در زندگی روزمره به واسطه همین کارکرد ضعیف فرهنگ گفتگو از سوی راننده تاکسی که کرایه اضافه میگیرد ، موتورسواری که در پیاده رو رانندگی می کند ، مقام اداری مافوق که چندان به امور وظایف خود آشنا نیست ، خانمی که در تاکسی نشسته و جای دو نفر را میگیرد و باید یک وجب از او فاصله بگیری و الا .... مورد خشونت کلامی قرار می گیریم .
سلام
خشونت آنجا شروع می شود که منطق و کلام پایان می پذیرند.
اگر از دوران کودکی به انسانها معنی «دیگری» و حقوقش را یاد بدهند شاید شاهد جهانی با خشونت کمتر باشیم. البته شاید!
فکر میکنم یکی از عوارض این پایین آودن اعتماد به نفس مثلا جنون زیبایی باشه.خیلیا رو میشناسم که آرایش میکنن که فقط تو خیابون کسی بهشون به چشم مثلا یک زشت نگاه نکنه.ناخودآگاه این نگاه ها مهم میشه دیگه
درست است .
نداشتن اعتماد بنفس و احساس کم بینی باعث می شود که آرایش ها و رسیدن به ظاهر جنون آمیز بشود. هدف اینها جلب توجه به هر قیمتی است اگر یک روز بهشان توجه نشود می میرند.
این واقعیت تلخ جامعه ی ماست که زن اندیشمند هرگر به آن عادت نخواهد کرد. یکبار به همسرم گفتم اگر فقط یک روز خودش را جای یک زن بگذارد معنای این رفتارهای اجتماعی را درک خواهد کرد. شب که برگشته بود چنان کلافه بود که میگفت انگار زن بودن اینجا گناه بزرگی ست و اصلا برایش قابل درک نبود که چطور می توانیم تحمل کنیم.
آی گفتی فرزانه جان
حرفی رو زدی که شاید خیلی از ماها متوجش نیستیم
زنان شهری این افتخار رو دارن که مورد آزار جسمی واقع نمی شن
ولی واقعا بعضی حرفا از صد تا میخ بدتره
همچین تا مغز استخون آدم فرو میره و می سوزونه
اگر در کامنت به موضوع زن به طور خاص نپرداختم به این دلیل بود که اصولا در نگاه خیلی از مردان زن «دیگری» ست حتی اگر همسرش باشد!
سلام علیکم.
در گفت و گوی ذیل
http://aknun.blogsky.com/1389/07/04/post-42/
شرکت کنید.
نظرتان را درباره ی سخنان طلبه ی بزرگوار امیرمهدی بگوئید.
خشونت می ورزیم. با خودمان و با دیگران.
کودکان - بیشترین بار خشونت را بر دوش می کشند.
تحلیل خشونت و شمردن عوامل ان البته کار سترگ و مهمی است. خشونت علیه زنان - تنها یک نوع از خشونت های جاری در جامعه است.
اما پرسشی شکل می گیرد که ایا خشونت - آن است که ما معتقدیم خشونت است؟ معیار و شاخص این که چه چیزی خشونت محسوب می شود - جای بحث و گفتگو دارد. شاید نمی توان دست کم نسبت به برخی از مصادیق - داوری روشنی ارائه کرد.
با این همه با شما هم رای هستم که متاسفانه رفتارهای غیر اخلاقی و بعضا خشونت بار در این دیار نگران کننده است
شاید بتوان گفت هر کلام و رفتار و حرکتی که باعث رنجش و آزار دیگری بشود خشونت است .
سلام.
کلیت بحث قابل قبول است و نمی توان خرده ای به آن گرفت اما نکته ای را که میله بیان کردند را من هم احساس می کنم که باید پررنگتر در نظر بگیرید. کم نشنیده ایم نوع خطاب کردن خود زنان از جانب خودشان! یا نوع برخوردهایی حتی روزمره، که در نوع نگاهها و صحبت هایشان به وضوح دیده می شود.
احمدی نژاد عامل انگلیس هاست
یک کارشناس انگلیسی تاکید کرد: آمریکا مطمئنا و بطور صد در صد در به وجود آوردن حادثه 11 سپتامبر دخالت داشته است.
"پیتر آیر" کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه که تجربهای طولانی در صنعت حمل و نقل هوایی نیز دارد، گفت: شواهد و قرائن زیادی وجود دارد که نشان میدهد حوادث 11 سپتامبر عملیاتی ساختگی و هماهنگ شده میان سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسراییل بوده است.
وی معتقد است: براساس تجارب و تحقیقات موجود در بخش صنعت هوانوردی با قاطعیت میتوانم بگویم که هیچ هواپیمایی نمیتواند با برخورد به ساختمان بزرگ و قویی مثل برجهای مرکز تجارت جهانی باعث فرو ریختن آنها شود. نوع فرو ریختن برجهای دوقلو و بویژه تخریب کامل طبقات زیرین آنها نشان میدهد که انفجارهای داخلی و در پایههای ساختمانها باعث ویرانی کامل آنها شده است، نه برخورد هواپیما به طبقات بالای آنها.
"آیر" افزود: به نظر میرسد چیزی شبیه موشک و انفجارهای کنترل شده داخلی دو برج تجارت جهانی را دقیقا در محل استقرار خود فرو ریخته است. از سوی دیگر کوبیدن هواپیماهای مسافری به برجهای دوقلو آن هم با آن دقت بالا نیاز به خلبانهای بسیار ماهری دارد در حالی که بر اساس اعلام خود مقامات آمریکایی هواپیماربایان فقط دورههای آموزشی کوتاهی را با برخی هواپیماهای کوچک تفریحی دیده بودند.
این کارشناس انگلیسی گفت: من هم معتقدم که باید یک تحقیق کامل و مستقل درباره این حادثه انجام شود اما عمدهترین نگرانی موجود این است که چنین تحقیقی تا چه حد میتواند به طور مستقل انجام شود. من صد در صد معتقدم که خود آمریکا در پشت این عملیات ساختگی قرار داشته است همانطور که شک و تردیدهای زیادی درباره دیگر حوادث به اصطلاح تروریستی نظیر حمله به ناو "یو اس اس کول"، حادثه بمبگذاری در میدان تایمز نیویورک، حادثه تلاش یک جوان نیجریهای برای انفجار هواپیمای آمریکایی بر فراز دیترویت آمریکا و حتی حادثه اخیر غرق شدن یک ناو کره جنوبی وجود دارد.
وی گفت: موضوع اصلی تلاش برای تحقق نظم نوین جهانی مورد نظر آمریکا و تسلط بر مسائل مهم ژئو پولیتک است تا قدرتهای امپریالیستی بتوانند همچنان کنترل منابع طبیعی و بازارهای اقتصادی جهان را در اختیار داشته باشند. این هدف مهم در پشت حوادث بالکان، جنگ کویت، جنگ عراق، افغانستان، غزه، یمن و سومالی نیز قابل مشاهده است.
سلام. عجیب این است که این خشونت های کلامی که زنان را مورد تهاجم قرار می دهد، حتا از طرف خود زنان با همان واژه ها مورد استفاده قرار می گیرد.
کسی که خشونت می ورزد الزاماً مرد نیست کسی که خشونت می بیند هم الزاماً زن نیست .
منتها زبان آمار می گوید که زنان بیشتر خشونت می بینند
بنظرم مردان جامعه ما عقده یا شاید بهتر است بگوییم عارضه کمبود دیدن زیبایی را دارند و این کمبود را به اشکال مختلف نسبت به زنان بروز میدهند: خشونت -متلک - محبت افراطی-توجه غیر نرمال و.....
با سلام
متاسفانه این فرهنگ را ما در تمام سنن وآداب مبینیم.مربوط به گذشته هم نیست امروزه هم جایگاه زن در عصر مدرنیته بگونه ای دیگر متزلزل شده است.راهکاری که میتوان ارائه داد بازگشت به آموزه های اصیل دینی و مطالعه دقیق وانتقادی در سنتهای برجای مانده است.
سلام
بخش نظرات مشکل پیدا کرده؟
خانم و یا آقای "ن"
نقل قول شما("زنانیکه از نافرمانی آنان بیمناک هستید باید نخست پند دهید و از خوابگاهشان دوری جویید در صورت نافرمانی آنان را کتک بزنید ( قرآن سوره نساء آیه 34)
زنان کشتزار شمایند و در هر کجای کشتزار خود میتوانید وارد شوید (سوره بقره آیه 223)")
چند وقت پیش در یک جمع خانوادگی چنین نقل قول های از قرآن را بیان کردم که نزدیک بود حسابی کتک بخورم .که تو دروغ می گویی ۀ
بعد قران را آوردم و ترجمه اش را خواندم برایشان هر یک چیزی می گفت یکی می گفت مترجم کیست ،دیگری گفت تفسیر دارد آن یک گفت مطالب قرآنی از فهم ما به دور است و برای آیندگان خطاب شده!!
چند وقت پیش توی اتوبوس کنار در ورودی دوم مردی به بدن زنی دست زد و من هم کاملا صحنه را دیدم! وقتی زن اعتراض کرد مرد با پررویی تمام آن خانم را جنده خطاب کرد و به کلی منکر شد و کلن طلبکار هم شد ....... آن خانم از فرط خجالت ایستگاه بعد پیاده شد و آن مرد هم ماند با سری بالا. خیلی دلم سوخت برای آن خانم ولی حال نداشتم که وظیفه ام؟ را انجام دهم و با آن مرد پر رو جر و بحث کنم.
برای دوستی داستان را تعریف کردم و می گفت که مادرها(بخصوص در شهرهای کوچک) به دخترانشان توصیه می کنند که در این گونه مواقع عکس العملی نشان ندهند و فقط صحنه را ترک کنند......
بعنوان یک پیش کسوت و البته بازنشسته متلک پرانی معتقدم که این جنون زیبایی و متلک خواهی خانم ها را هم نباید نادیده گرفت
http://isadf.blogfa.com/post-86.aspx
مطلبی از مجله اشپیگل و زنان دیروز ایران زمین
لینک شدید.
تا زمانی که مسلمانان نتوانند اسلام را نقد کنند و به نقد دیگران گوش بسپارند، نه توانایی دارند که مفهوم آزادی را درک و نه شایستگی دارند که در آزادی زندگی کنند. جهانبینی آزادی در هر کس به آزاداندیشی و بینش آزاد همان کس بستگی دارد. انسان یا آزادانه میاندیشد یا پیرو عقیدهای است یعنی یا آزاد است یا بسته شده به عقیدهای
چگونه یک روشناندیش میتواند بیعت کردن مسلمانان را، که به تقلید و برای فریب جهانیان انجام میشود، انتخابات بداند و به ستمکاری و خشم والیان الله حقانیت ببخشد. رای دادن به غلامان حسین یا به عسکر امام مهدی چه ارزشی دارد؟ آیا حسین یا مهدی پدیدهای روشن است که بتواند در اندیشهی خردمندی راه پیدا کند؟
اگر هم کسی به این مردگان عقیده دارد پس انتخاب نوکران آنها هم از عقیدهی او به اسلام بر میخیزد نه از خرد انسان. پس نمیتوان به کردار نادان حقانیت داد.
اینکه چند سد میلیون کسان به دیدن سنگی، ساختهای، انسانی یا جانوری میروند و آن پدیده را مقدس میشمارند یا به کارهایی دور از خرد انسان دست میزنند
مردمی که از شنیدن یک شوخی که در آن چهره خشمگین آنها را نگاشته شده است آزادی کشورها را سرکوب میکنند، کشته میشوند و میکشند، پس در میان این اندیشه سوزان چگونه یک آزادیخواه میتواند دهان باز کند و از اندیشهی روشن سخن بگوید. برای آن مردم، آزادی یعنی آزادی الله و آزادی خلیفههای الله است، یا باید همهی انسانها به "لا اله الا الله" ایمان بیاورند یا با شمشیر مجاهدین او روبرو خواهند شد. در جاییکه کسی حق انتقاد از عقیدهی حاکم را ندارد انتحاب کردن یا انتخاب شدن مسلمانان مفهومی ندارد
آزاداندیشی و دانایی مرز و کرانهای ندارند ولی ای دانایان ایرانی بفرمایید مرز نادانی کجاست؟
آیا باور ندارید که سفره ابوالفضل دادن، درخواست از امام زمان، خودآزاری برای مردگان هزارساله و... خرافات و نادانی است؟ اگر باور دارید، پس چرا فراموش میکنید که همین مردم با همین اساس و معیار سرکردهی حکومت اسلامی یا مجاهدین حماس را انتخاب میکنند، پس چرا در نقد کردن پسماندگی فرهنگی این مسلمانان کوتاهی میکنید؟
خرافات سرطان بشریت
درود
موافقم با حرف هات... اما همون طوری که دوستان گفتند و با مشاهده ی دور و برمون به این نتیجه می رسم که خود خانم ها انگار یکی از فاکتورهای اصلی استمرار این روند غیر مدنی هستند...
با امید به فردا...
نکته خوبی رو مطرح کردی ... این خشونت کلامی و رفتاری مودبانه دیگر ربط مستقیمی به قوانین و دولت عصر حجری نداره .. این جزیی از فرهنگ عقب مونده این دیاره ... و خیلی زمان میخواد تا مردها آگاهانه از بروز این نوع خشونت و مستحق دونستنش بواسطه جنسیت فاصله بگیرند ...
سلام
سلام علیکم.
منظور شما این است مطلقاْ نباید چیزی مقدس باشد برای انسانها یا منظور شما این است تعداد مقدسات تا فلان مقدار اشکال ندارد ولی از آن که بیشتر شود می شود بند بر عقل و درایت انسان؟
و:
اگر خود عقل برسد به این که یک چیز مقدس هست که «خدا» است، و اگر از راههای معقول برسد به این که آن چیز مقدس یعنی «خدا»، بعضی امور را برای انسان مجاز می داند و بعضی امور را مجاز نمی داند برای انسان، به نظر شما در چنین حالتی، قدسیت مفهومی غیر عقلانی است؟
و:
به نظر شما ورود دین به قدرت بد است، یا ورود دین به قدرت و ورود قدرت به دین؟ ظاهراً در آلمان زنان حق ندارند در مدارس دولتی روسری سر کنند. خب غیر از این است که قوه ی مقننه یا قوه ی مجریه یا هر نهاد قدرت سیاسی، وارد امور دین شده؟ به نظر شما آن نهاد یا منبع یا علم یا معرفت که می تواند بین «قدرت سیاسی» و «دین» داوری کند و مرز و حد ورود هر کدام از این دو به آن دیگری را تعیین کند، و هم دین راضی باشد از داوری ی او و هم قدرت سیاسی راضی باشد از داوری ی او، چیست؟
با احترام.
ببخشید.
چرا کامنت وبلاگتان این جوری شده؟
سلام علیکم.
ظاهراً در ایران قبل از انقلاب و ایران بعد از انقلاب و در اروپا و شاید اکثر نقاط دنیا، این که دین وارد قدرت بشود یا وارد قدرت نشود، اتفاقاً طبق اراده ی سیاست است. یعنی این که وارد نشدن دین و حتا مظاهر دین در سیاست و حتا در حد روسری سر کردن در مدارس دولتی، ممنوع باشد، این را سیاست و قدرت (که شما می فرمائید دین در قدرت وارد نشود) تعیین می کند، و دخالت کردن افرادی که نمایندگان و سخنگویان دین نامیده می شوند (بر حسب ادعا) در تمام امور مملکت، این حالت هم طبق تصمیم سیاست و قدرت است. یعنی:
ظاهراً سیاست دست از سر دین و هنر و علم و هیچ چیز برنمی دارد. قرآن و حدیث و عبا و عمامه، به خودی ی خود قدرت و امکان وارد شدن در قدرت را ندارد. سیاستها و قدرتها، بر حسب این که در دست چه کسانی باشند، مجوز ورود و فرمان عدوم ورود دین در سیاست را صادر می کنند.
من گمان می کنم اگر نهادهای عالی و اصلی ی هر کشوری، حالا یا اسلامی یا مسیحی یا الحادی یا مارکسیستی یا هر چی، اگر دموکراتیک باشند، یعنی خواست ملت و اراده ی ملت مافوق هر آموزه و هر نظری باشد، خود ملت تشخیص می دهد که دین در حکومت 100 درصد وارد شود یا 80 درصد یا 20 درصد یا صفر درصد. البته راه برای نظریه پردازها باز است. هر کس نظرش را بگوید. اما به گمان من هیچ نظریه ای نباید جلوی خواست و اراده ی ملتها را بگیرد. اگر ملتها رفتند به سوی شقاوت، خودشان در دنیا و آخرت پاسخگوی اقدام خودشان هستند.
شخص بزرگوار شما یا شخص بنده، هر نظری، به هر دلیل، درباره ی میزان دخالت و ورود و حضور دین در قدرت سیاسی داشته باشیم، به گمانم باید در فرایند دموکراتیک نظرمان را بگوئیم و اگر فرایند دموکراتیک وجود داشته باشد در جامعه، شاید اعتراضها به حد اقل برسد.
سکولاریسم بنیادگرا و افراطی، ظاهراً از دموکراسی دور می شود و به آموزه هایی که مثلاً چهار اندیشمند مثلاً صد سال پیش ارائه کردند وفادار می ماند. که الا و بلا الا و بلا الا و بلا زن نباید در مدرسه ی دولتی روسرس سرش کند. ایضاً اسلامگرائی ی افراطی و بنیادگرا، که افراطی و بنیادگرا بودنش شاخصترین مظهرش این است که «خواست و اراده ی میلیونها نفر» در برابر «خواست و دیدگاه و نظر چهار تا ملای طالبان و ...» بی اعتبار و بی ارزش است.
من، مرد ... هیچ دفاعی ندارم !
کودک در خانه، کوچه و جامعه و همه جا می آموزد و از سنت و از فرهنگ و ... که پسر به شلوغی و پرخاش هم شده حق ی اناحق اش را بستاند و دختر گریه کند و سکوت کند.
قوی تر ظلم کند و ضعیف سکوت کند ... !
زیردست را به ناسزا به زن های نزدیکش تحقیر کند و خوار کند.
کاش به نرینه های این دیار بگوییم فقط: مذکر !
ما مرد نیستیم !
(این عنوان مقاله کی بود؟)
بعضی از زنها ناچار هم در مقابل متلک احتمالی چنان از پیش موضعی می گیرند که وضعیت را بدتر میکند
سلام
علیرغم نظر دوست محترم آقای امیر مهدی بنده معتقدم اینکه بعضا در کلام شعار رعایت حضور خانم ها سرداده میشود در رفتارهیچ ما به ازای عینی ندارد. اخیرا شخصی در محل کارم که در زمره مدیران جوان مجموعه است در جلسه ای افاضه فیض فرمود:" نیروی انسانی امانت است دست مدیران، خانم های سازمان امانت هستند دست مدیران" این جمله تحقیر امیز ترین چیزی بود که در این مدت شنیده بودم. اینکه یک آدم ناتوی متزور همچین ادعایی بکند خفه می کند ادم را ان هم در شرایطی که داری یکی از سخت ترین کارهای ممکن را پا به پای آقایان بدون هیچگونه مزیتی یا مراعاتی انجام میدهی! یعنی حتی به لحاظ مسائل و محدودیت های بیولوژیک هم امکان فراغتی بیش از آقایان نداری اما وقت شعار دادن ...
خیلی حقیقت بد طعمی است اینکه شعار حقوق زنان سردادن اگر برای اهل اناث ابی ندارد اما ظاهرا برای سایرین نان گرمی دارد .
نمی دانم چه میشود کرد برای بهبود این اوضاع؟؟؟؟
اما این بازیها دیگر برای نجات رژیم کارساز نیست. ماهیت ارتجاعی اسلامی و تمام اقدامات فریبکارانه آنها بر عموم مردم ایران آشکار و عیان شده است. جمهوری اسلامی باید به زبالهدانی تاریخ پرتاب شود. این خواست مردم و حکم تاریخ است.