ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آنچنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
قسمتی از شعر "ارغوان " هوشنگ ابتهاج را با صدای زیبای علیرضا قربانی در آلبوم حریق خزان بشنوید.
سلام مثل همیشه شعر هایی که در نظر میگیرید مطابق میل است و در تصدیق اوضاع مان.عالیست
سلام
"ارغوان شاخه همخون جدا مانده من"
وقتی که من جدا مانده ام، ارغوانم را هم مثل خودم جدا مانده و تنها می بینم. اصلا وقتی که دیوار هست، همۀ ما جدا مانده ایم.
"من در این گوشه که از دنیا بیرون است"
واقعا چقدر آدم می تواند از دنیا "بیرون" باشد؟ و چقدر سخت است.
"ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند"
درست است، پرواز نگاه در یک قدمی می ماند، اما پرواز خیال شاید بتواند از دیوارها عبور کند. (مثل یه شب مهتاب، مه میاد تو خواب، منو می بره ...) هر چند که در انتها دوباره به همان گوشه ای بر می گردد که بیرون از دنیا است.
"نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست"
هیچگاه چنین تجسمی را نمی توانستم به خودم راه دهم که "هوا" هم زندانی باشد.
زندانی بودن هوا توجه مرا هم جلب کرد
البته شعر را با صدای قربانی که شنیدم جلب زیباییش شدم
سلام
انتخاب زیبایی بود
سلام
ممنونم
سلام.
از اون شعرهای حسب حال بود و درد مشترک.
فایل صوتی پرش داشت، ولی قشنگ بود.
سلام
فایل صوتی دموی آلبوم است برای همین قطعه ای کوتاه از هر ترک را دارد
نخواستم فروش آلبوم بیاد پایین
سلام
این روزها خسته و دلگیرم از هر چه دیوار
شعر وصف حال خوبی است از این روزهای من!
سلام
وصف حال همه ما
سلام
.
.
وبت خیلی خیلی خیلی قشنگه
.
.
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּּּּּ ּ ּ ּ ּ \____________________
ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞,ּ ּ ּ ּ ּ ּ \¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯ֹֹ\
ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּּ۞۞,ּּּ ּ ּ ּ\
تبادل لینک میکنی؟؟!! ִ \
ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ۞ּ ּ ּּ۞۞ـּ ּ ּ ּ\__________________̲̲/_̲
ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ\¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯
ּּ ۞۞ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ\
ּ ـ۞۞ּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ּ ـ۞۞ּ ּ \ּ ּ ּ ۞۞
ּ ۞۞ـּ ּ ּ ۞۞ּ ּ ּ ּ۞۞ ּ ּ ּ ـ۞۞ּּ ּ \ּ ּ ּ ּ۞۞
ּ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ּ ּ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
ֹֹֹֹ¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯¯\¯¯¯¯¯¯¯¯
ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ ִִִ ۞ִ۞ ִִִ ִ ִ ִ ִ ִ ִ
افتخار میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
اگه موافقی حتما خبرم کن
قبلا این شعر رو خوانده بودم
از یادآوریش سپاس
ممنون
سلام شعر زیبایی است.. البته مطمئنم با صدای خواننده اش بیشتر لذت بردی. اگر به دستم رسید گوش میدم
سلام
بله لذت دو چندان ... اگر دوست داشتی می تونم یک نسخه بفرستم به آدرس ایمیلت
این شعر رو ابتهاج به همراه تار محمدرضا لطقی دکلمه کرده که ویدئوش موجوده. شعر قشنگیه.
دیدنش خالی از لطف نخواهد بود
سلام علیکم.
ارغوان من، فرزندم است، که امروز صبح از تهران رفت به سمت گرگان آن جاها، و خرگوشش را هم برد که در جنگل آزاد کند.
سلام
چقدر عالی ! ارغوان شما سفر هم می تواند برود ریشه در خاک ندارد
آقا خبر می دادید ما هم دو تا بلدرچین و یک همستر داشتیم برای راهی کردن به جنگل
ظاهرا در منزل جناب ابتهاج در تهران ارغوانی وجود داشت که خیلی دوستش داشت و دوری از این درخت دستمایه ای شده برای این شعر. تو خیلی از شعرهای سایه این ارغوان هست.
اشاره بجایی کردید . یک بار همشهری جوان گزارشی از منزل ابتهاج که الان گویا سر تملکش و رسیدگی به آن دعواست کار کرده بود
عکس ارغوان را آنجا دیدم
حق داشت دل بدهد بهش
البته هر کس ارغوان را به قرینه دل خودش معنی می کند
انوری:
رنگ عاشق چو زعفران باشد
................................
رنگ غافل چو ارغوان باشد
انوری چیزی از اسپری های زر افشان تقلبی نمی دونست
سلام،
با سپاس از شما.
سلام
لطف دارید
"که هوا هم اینجا زندانی است " قشنگ بود .
جالبه این قسمت توجه شما را هم جلب کرده است
سلام،
قرابت نزدیکی به فضای زمستان اخوان دارد:
...
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
...
زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
شاید شعر فاضل نظری، گریزی باشد از ناگریزی این فضا:
اکنون که ارغوان به تو نفروخت گل فروش
پیراهنی به رنگ گل ارغوان بپوش
از یاد بردن غم عالم میسر است
اکنون که با شراب نشد شوکران بنوش
کوشش چه می کنی که از این سنگ بگذری
کوهی است پشت سنگ ، از این بیش تر مکوش
چون نی نفس کشیدن ما ناله کردن است
در شور نیز ناله ی ما می رسد به گوش
آتش بزن به سینه ی آتش گرفته ام
آتش گرفته را مگر آتش کند خموش
سلام
بله ... فضای فکری نزدیکی داشتند
شعر بی نهایت زیبایی است خصوصاً بیت آخر که تاثیر گذار است برایم :
آتش بزن به سینه ی آتش گرفته ام
آتش گرفته را مگر آتش کند خموش
ممنون برای این پاسخ زیبا
من شیفته این شعر هستم
چه عالی
بی نهایت لذت بردم ممنونم
خواهش می کنم نجیبه عزیز
سلام
کودکان ما نیازمند امیدند.
اگر راهی را اشتباه رفتهایم بازگردیم.
ساختن بهشت البته در وسع ما نیست.
سلام
کلمات و جملاتتان وادارم کرد فکر کنم
درست می گویید
اما گفتن از دلتنگی ها نفی امیدواری نیست
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست....
مرسی فرزانه جانم.
با سلام
انتخابتان زیبا بود .قبلا خوانده بودم.
سلام
آوایش را بشنوید و لذت ببرید
مرسی چقدر وصف حال بود.
ابتهاج همیشه راهی به درون ها باز میکند. چقدر این مرد، شاعر، دوست داشتنی است.
شاعر دوست داشتنی
وقتی که جوانتر بودم، هوشنگ ابتهاج را بسیار می خواندم! و حتی به دلیل نزدیکی زیاد با حال و هوای سایه بعضی شعرهایش را از بر شدم، از جمله همین شعر ارغوان!
ولی الان که خودم را می بینم، مدت هاست که شعر نمی خوانم.
با صدای شاعر و تار لطفی شنیدنی تر و غم انگیز تر هم می شود این شعر...
//
اما با علیرضا قربانی نمی توانم ارتباط بگیرم!
فکر می کنم هیچ کس بی نیاز از شعر نیست ققنوس
راستی آیا هر کسی را بهر کاری ساخته اند ؟
سلام چقدر غمگین بود ولی قشنگ بود
غمگینی و زیبایی
سلام
ارغوان من اما... تولدیک زندگیست
اگرچهاز ارغوان ابتهاج الهامش گرفتم اما باحال و هوای فریدون مشیری عطر و بویش رانفس می کشم.
ارغوان من هر روز با طلوع عشق بیدار می شود
چشم هایش
و مثل صبح می شکفد لب هایش
ارغوانم اینجاست.
وقتی آمد صورتش یکپارچه برنگ ارغوان بود
هرچه خواستم بگویمش : باران
نشد ...
اسمش را آورده بود باخودش:
ارغوان!
جالب اینکه خودش اسمش را از میان کاغذ های اسمهای منتخب برگزید دوبار و هر بار : ارغوان !
شادباشی.
سلام هستونک
راست می گویی اسمش ارغوان است ؟
چقدر هیجان انگیز
چقدر دل خوش کننده
چقدر زیبا
...
ارغوانت از زیباترین هاست
می دانم
سلام دوستم
ممنون از حسن سلیقه ت
خیلی خیلی به موقع بود
.
.
چشم انتظار مهر شما
سلام
خیلی خوشحالم ...حتماً
سلام
اگر بدانی چقدر سای را دوست دارم و چه لذتی میبرم از خواندن شعرهایش... اگر بدانی! لذا بسیار ازین شعر و به ویژه قرار دادن آن فایل زیبای صوتی در اینجا سپاسگزارم. البته فایل یک مقدار تکه تکه است و یک مقدار کوتاه!
من هم گاهی با تمام وجود حس میکنم که : " ره چنان بسته که پرواز نگه/در همین یک قدمی می ماند!" :/
گاهی اوقات فکر کردن به
بعضی ها یک لبخند
یواشکی
گوشه ای لبت می نشانند
چقدر ارامش می دهد
این لبخندهای
یواشکی
زدم زیر گریه!
اروز اولی که گذاشتیش خیلی هم حالم بود ... امشب نه !
جالبه ها ...!
این قدر این شعر و این ترانه تلخ است که در عین زیبایی و نیز علاقه ام به خواننده و شاعرش دو دقیقه بیشتر گوش نکردمش...
می دانم